بهار در گزارشی با تیتر «شبه کودتا» به جنگ قدرت در عربستان پرداخته و در بخشی از این گزارش درباره پیش زمینه های این تغییرات آورده است: «از دستورات دیگر ملک سلمان تعیین برادر کوچکتر محمد بن سلمان به عنوان سفیر عربستان در آمریکا بود به رغم اینکه مهارت او در دیپلماسی بینالمللی از هدایت جنگنده اف ۱۶ به عنوان خلبان جنگنده فراتر نمیرفت.
همچنین نکته قابل توجه دیگر در این زمینه تعیین شاهزاده عبدالعزیز بن سلمان برادر دیگر بن سلمان به عنوان وزیر مشاور در امور انرژی است. پادشاه فرد دیگری را هم از اعضای خاندان که نزدیک به بن سلمان بود یعنی احمد بن فهد بن سلمان برادرزاده بن سلمان را به عنوان معاون حاکم منطقه الشرقیه که به ثروتهای نفتیاش شهره است، گماشت. در حالی که حاکم آن منطقه سعود بن نایف برادر محمد بن نایف بود و این هم قدمی دیگر برای تنگ کردن عرصه بر ولیعهد سابق بود.
به این ترتیب پادشاه دهها نفر دیگر از اعضای خاندان سلطنتی را در پستهای مهم گذاشت و هدف از آنها تقویت جایگاه محمد بن سلمان در داخل خاندان آل سعود و قبضه کردن قدرت بود. از دیگر دستورات پادشاه، تاسیس مرکز امنیت ملی تحت نظارت دفتر سلطنتی بود که این مرکز رقیب مستقیم وزارت کشور محسوب میشود و ریاست آن را پسر عمومی محمد بن نایف برعهده دارد اما این مرکز مستقیما زیر نظر محمد بن سلمان اداره میشود.
پادشاه در ادامه جنگ قدرت در این کشور اختیارات محمد بن نایف را باز هم کم کرد، به طوریکه سلمان بن عبدالعزیز دستور تغییر و تحول در وزارت دادگستری این کشور را داد. طبق این دستور، نام هيات تحقیق و دادستانی کل به دادستانی کل تغییر کرد. طبق این دستور، دادستان کل که از این پس به طور مستقیم با پادشاه در ارتباط است، از استقلال تام برخوردار خواهد بود و هیچ کس حق دخالت در کار وی را نخواهد داشت. این در حالی است که پیشتر دادستان کل با ولیعهد عربستان مستقیم در ارتباط بود و این فرمان به معنای محدود شدن اختیارات محمد بن نایف بود.»
وطن امروز ریشه درگیری قطر و عربستان را همچون برخی رسانههای عربی، همین تغییرات تلقی کرده و در گزارش خود آورده است: «همزمان شدن برکناری بننایف از ولایتعهدی عربستان سعودی با اقدام این رژیم به محاصره شدید سیاسی و اقتصادی قطر توجه بسیاری از ناظران را معطوف خود کرده است. در همین راستا، پایگاه مصری فیتو نوشت: با اینکه عربستان سعودی همواره از بیان علت اصلی اختلافاتش با تمیم بنحمد، امیر قطر طفره رفته است اما هدف اصلی ریاض از انزوای سیاسی این کشور در واقع برای این بود که طرح کودتا در عربستان و عزل بننایف به آرامی و به دور از هرگونه جنجال توسط رسانههای قطری انجام شود. سایت مصری افزود، اطلاعات موجود همچنین نشان میدهد که حکومت عربستان از هماهنگی بننایف با امیر قطر برای سرنگون کردن محمد بنسلمان پسر پادشاه اطلاع داشته است.
به گفته ناظران، اختلافات بین قطر و عربستان زمانی بالا گرفت که ریاض اطلاعات موثقی از دخالت قطر در امور داخلی خود با هدف ایجاد درگیری بر سر قدرت بین محمد بننایف و محمد بنسلمان و بسیج شدن رسانههای قطری در حمایت از بننایف بهدست آورد. بر این اساس، بننایف و تمیم در بسیاری از امور با هم هماهنگ بودند، بویژه که در رسانههای داخلی عربستان اخبار بننایف را منتشر نمیکردند و همواره محمد بنسلمان در صدر اخبار قرار داشت تا مقدمات لازم برای ولیعهدی و جانشینی پدرش فراهم شود.»
وقایع اتفاقیه با چنین تیتری به این ماجرا پرداخته و در گزارشی آورده است: «افق منازعه در مناسبات بازيگران مطرح در خاورميانه، بيشازپيش نگرانکننده و مخاطرهآميز شده است. در شرايطي که از ساحل مديترانه تا بابالمندب در آتش خشونت و جنگ ميسوزد، کمتر راهحل يا چشماندازي براي برقراري صلح و ثبات، قابل انتظار است.
شرايط فعلي منطقه بسيار پيچيده شده و حکايت از طراحيهاي امنيتي قدرتهاي فرامنطقهاي و قدرتهاي برتر منطقهاي براي تغيير چارچوبها و موازين رژيم امنيت منطقهاي در گذر از هرج و مرج کنوني دارد. آمريکا بهعنوان مؤثرترين قدرت فرامنطقهاي در پي هزينهها و منازعههاي سنگين پس از حمله به عراق، سعي در انتقال هزينههاي شکنندگي امنيت منطقهاي به ساير بازيگران منطقهاي و فرامنطقهاي دارد.
خاورميانه بحراني است؛ سوريه همچنان در جنگ و تعارض ميسوزد، عراق هنوز نتوانسته است به صورت کامل بر گروه داعش تسلط يابد، يمن در بحران است و جديدا قطر نيز به بحرانهاي اين منطقه حساس اضافه شده است. هرچند عقلانيت مهمترين نکتهاي است که رهبران منطقه بايد در چنين شرايطي مدنظر قرار دهند اما آنچه در حال حاضر مشاهده ميشود نشاندهنده نبود عقلانيت است. به قدرت رسيدن رهبراني جوان و بيتجربه در عربستان که تمايلاتي فراتر از واقعيتهاي موجود از خود بروز ميدهند ميتواند اوضاع منطقه را از اين نيز که هست خطرناکتر کند.
در شرايطي که ايران همه تلاش خود را براي جلوگيري از اين تيرگي انجام داد اما واقعيت اين است که عربستان سر آشتي با ايران ندارد. عربستان کمر همت به رويارويي تمامعيار با ايران بسته است. سلطنت سعودي از طرف ديگر اما از سوي جمهورياسلامي تهديد زيادي احساس ميکند. بهطور کلي بايد گفت که با آغاز بهکار ملک سلمان رويکرد عربستانيها در قبال ايران خصمانهتر شد.
خصومت زماني افزايش يافت که عادل الجبير، وزير امورخارجه جوان عربستان، زمامدار امور ديپلماتيک کشور شد. سران هيأت حاکمه جديد همگي خوي ضدايراني دارند؛ از الجبير گرفته تا محمد بن سلمان و حتي شخص پادشاه. يکي از دلايل اين نگاه منفي به ايران، نگاه بهشدت بسته طايفهاي آنهاست. مقامات جديد عربستان بهصراحت ميگويند ايران قدرتمند شده و قدرتمندشدن ايران، شيعيان را قوي کرده است.»
روزنامه ایران در گزارشی با عنوان «ناقوس جنگ قدرت در عربستان» تأکید کرد: «ارتقای روز گذشته محمدبن سلمان به مقام ولیعهدی در سلسله مراتب حکومتی عربستان سعودی نمیتواند با مقاومت جناحهای مخالف همراه نشود و برخی حرکات ایذایی آشکار را در پی نداشته باشد. این کار به بهای کنار گذاشتن محمدبن نایف از تمام پستها و مصادر محوله به وی صورت پذیرفته است.
هرچند بن نایف بلافاصله اعلام بیعت با محمد بن سلمان کرد، مشخص نیست نسبت به این تغییر وتنزل درجه سکوت اختیار کند. از طرف دیگر نیز محرز نیست که مخالفان به قدرت رسیدن سریع و بسیار خطرناک محمد بن سلمان در قبال اوجگیری سریعتر از انتظار وی هیچ کاری صورت ندهند.
پیتر اسلوگلت استاد رشته تحولات خاورمیانه در دانشگاه ملی سنگاپور میگوید: «حتی یک برخورد شدید قدرت در ریاض و حالتهای جنگ در دربار عربستان را نیز نمیتوان منتفی و دور از احتمال تلقی کرد. در گذشته انتقال قدرت سیاسی به نسلهای بعدی و جوانتر در پروسههای بسیار آرام و لاک پشت وار انجام میشد به طوری که فرد صاحبسمت جدید به خودی خود مردی مسن میبود اما حالا یک جوان در جایی نشسته است که امکان دارد تا همین سه چهار سال آینده بر مسند پادشاهی سعودیها هم تکیه بزند.
در سالها و دهههای قبلی پسران و نوههای عبدالعزیز، بنیانگذار سلطنت سعودیها آن قدر دیر و آرام به قدرت رسیدند که برخی بر اثر کهولت حتی در مقامهای تازه خود 5 سال هم عمر نکردند اما واقعه جدید تمام آن انگارهها را به هم ریخته و به تبع آن بسیار بعید است که مخالفت اعظم و کارسازی را برنینگیزد و همه چیز در صلح و صفا سپری شود.»
در همین راستا شرق این کارتن را درباره تغییرات رخ داده در عربستان منتشر کرده که کنایه به غیردموکراتیک بودن ساختار سیاسی این کشور است.
برخي وزرا تيشه به ريشه روحاني زدند
شرق در گزارشی به سراغ برخی وزرای دولت یازدهم رفته و با تیتر «برخی وزرا تیشه به ریشه روحانی زدند» درباره لزوم تغییر اعضای ناهمسوی کابینه سخن به میان آورده است. غلامرضا حيدري، عضو فراکسيون اميد مجلس به «شرق» گفته است: «در کابينه يازدهم ما عملا ديديم که برخي از وزرا به قول معروف تيشه به ريشه آقاي رئيسجمهور ميزنند. با وجود آنکه ادعا ميکنند فعال سياسياند؛ اما درک و دريافت از فعال سياسيبودن نيز نزد افراد متفاوت است.آقاي روحاني بايد هوشيار باشند که اينطور افراد نفوذي هستند و رويکرد کلي اعضاي کابينه بايد به سمتي برود که در نهايت توجه وزراي مورد نظر به مسئله معيشت مردم باشد و از ورود وزراي نفوذي به کابينه جلوگيري شود».
در همين حال، بهرام پارسايي، سخنگوي فراکسيون
اميد، نيز به «شرق» گفته «به کابينهاي نيازمنديم که در آن کمتر از افراد
مذبذب، چندنبش و چندپهلو به چشم بخورد، تجربه نيز به دولت نشان داده که نه
تنها از اين افراد خيري به دولت نرسيده که در بزنگاه نيز حمايتي از دولت
نداشتهاند؛ بنابراين وقتي پاي آمدن يک نماينده چندچهره يا يک نماينده
اصولگراي توانمند در ميان باشد، ترجيح بر اين است که فرد توانمند وارد
کابينه شود. در شرايط کنوني فراکسيون اميد بر تعيين مصداقها و شاخصهاي مد
نظر متمرکز شده است».
پارسايي همچنين تأکيد دارد «آنچه مشخص است، اين است که ما دو گفتمان سياسي
غالب در کشور داريم، يکي اصلاحطلبي و ديگري اصولگرايي؛ اما برخي بنا دارند فرصتطلبانه با نيروهاي سياسي هر دو جناح لابي کنند که اين مسئله
چندان مورد پذيرش ما نيست».
حيدري در پاسخ به اينکه آيا مشخص شده که فراکسيون اميد روي چه گزينههايي از وزرا تأکيد بيشتري دارد، نيز به «شرق» گفته «بهعنوان فراکسيون هنوز وارد مصداقها نشدهايم و مباحث کلي است. يکسري وزارتخانهها نقش کليدي دارند، از جمله وزارت نفت و وزارت صنعت و معدن که تجميع چند وزارتخانه است. وزارت کار و رفاه و تأمين اجتماعي نيز که خودش تعداد زيادي هلدينگها و شرکتها را زير مجموعه دارد. به هر شکل هر وزارتخانهاي در نوع خودش مهم است و ميبينيم که کارنامه برخي وزرا به شکلي است که نهتنها مقبوليت اجتماعي دارند که از عهده مسئوليت سازماني نيز به نحو احسن برآمدهاند».دراينحال محمدرضا تابش، نايبرئيس فراکسيون اميد مجلس، نيز از تشکيل کارگروه ارزيابي و تعامل درباره کابينه دوازدهم در فراکسيون اميد خبر داده است.
پشت پرده شماره گذاری خودروهای بی کیفیت
«سردار تقی مهری، سالهاست علاوه بر مسئولیتهای سازمانیاش به عنوان رئیسپلیس راهور، مستقیم درباره فرهنگ رانندگی از طریق رسانهها به رانندگان سفارش میکند و همین امر باعث شده است، چهره او برای بسیاری از مردم شناخته شود و توصیههایش را در رانندگی به خاطر بیاورند.» این مقدمه گفت و گویی درباره پشت پرده شماره گذاری خودروهای بی کیفیت است که تیتر صفحه نخست روزنامه جام جم امروز شده است. سردار مهری در این گفت و گو تأکید میکند: «آنچه قانون برای پلیس مشخص کرده این است که ابتدا خودروها از سازمان ملی استاندارد، استانداردهای لازم را دریافت کنند، سپس نتایج کتبی استاندارد خودروها به پلیس اعلام شود، پلیس هم از لحاظ فنی آنها را بررسی و تائید کند، همچنین از نظر زیستمحیطی، خودروها باید مورد تائید سازمان حفاظت محیطزیست قرار گرفته باشند که پلیس میتواند آنها را شمارهگذاری کند.
البته در سالهای گذشته شاهد ارتقای استانداردها بودهایم مانند نصب ترمز ضدقفل، نصب کیسه هوا و برخی تجهیزات دیگر، منتها مشکل اصلی این است که این استانداردسازی، شامل برخی قطعات خودرویی است که توسط شرکتهای قطعهساز تولید میشود که آن کیفیت لازم را ندارند. ممکن است حتی برخی از این قطعات مجوز استاندارد را هم بگیرند، اما درواقع نمیتوانند انتظارات پلیس را در ایجاد ایمنی جادهای فراهم کنند.»
مهری در بخش دیگری از این گفت و گو یادآور میشود: «بر اساس قانون فعلی، 51 شاخص برای سنجش استاندارد خودروهای ملی اعمال میشود که وزارت صنعت و سازمان ملی استاندارد، وظیفه نظارت بر اجرای آن را عهده دار هستند، اما در حال حاضر به نظر میرسد استانداردهای لازم در صنعت خودروسازی کشور با افزایش سفر، نیازهای مردم، مطالبات جامعه و سبک زندگی امروز مردم متناسب نیست و قطعا نمیتواند جوابگوی نیازهای مردم باشد، اما مقرر شده استانداردها به بیش از 80 شاخص ارتقا پیدا کنند. این ارتقای 51 به 80 منوط به تصویب دولت است که چنانچه اتفاق بیفتد، شاهد اعمال استاندارد 80 شاخصه برای تمام خودروها و بالطبع افزایش ضریب ایمنی خودروها خواهیم بود.»
برشی از گفت وگوي منتشرنشده با کیارستمی: با عنوان خانهدوست كجاست دو تا دشمن تراشيدم همزمان با یکم تیرماه، سالروز تولد عباس کیارستمی، قرار است مراسمی در تهران برگزار شود و در همین راستا، برخی نشریات، مطالبی درباره این هنرمند فقید منتشر کرده اند. از آن جمله میتوان به گفت و گوی منتشر نشدهای اشاره کرد که روزنامه شرق بخشهایی از آن را منتشر کرده است. کیارستمی در بخشی از این گفت و گو درباره آغاز به کارش گفته است: «من یکسری مجموعه کارهای تبلیغاتی کردم برای بانک عمران. آن شخصی که مسئول سفارش فیلمهای تبلیغاتی بود، میگفت: «من کاری ندارم به فیلمت. باید فیلمت را طوری بسازی که بعد از پنجشنبهای که آن را پخش میکنیم و جمعه بانک را باز نگه میداریم، میخواهیم که جلوی بانک ما صف باشد.
میگفت؛ من کاری ندارم که فیلمت چیست و چطور میسازی. کاملا آزاد آزادی؛ اما اگر بعد از پخش فیلم جلوی بانکهای ما صف نباشد، پولت را نمیدهیم! «طبیعتا این یک هشدار بود و کم پیدا میشود شما با کسی با این صراحت راجع به مخاطبِ جمع، حرف بزنید. این واقعا هنر است. خب چه چیزی میتواند بگوید. شما پولتان را بیاورید به ما بدهید؛ یعنی پیامی در آن نیست، حالا خب راهحلهایش را پیدا کنید، چه چیزی میتواند به شما کمک کند که راهحلی پیدا کنید که دیگران را وادار کند پولشان را به شما بدهند.
يك روز بارانی که مشغول کار بعد از انجام کارهای تبلیغاتی بانک عمران، برای یکسری فیلم کودکان بودم، صفی از مردم را که با چتر و بارانی جلوی بانک عمران ایستاده بودند را دیدم و طبیعتا آن زمان احساس کردم موفق شدم از طریق تبلیغات با مخاطب ارتباط برقرار کنم. من در دورهای اصلا نمیتوانستم به هنر فکر کنم برای اینکه باید به مسائل معیشتیام فکر میکردم، به اینکه چطور پول دربیاورم، چطور اجارهخانهام را پرداخت کنم. واقعا این مسائل مهمتر از مسائل دیگر بود. اینکه چطور کارم را نگه دارم و از دست ندهم.»
او درباره طراحی پوستر خانه دوست عنوان کرده است: «کیارستمی: در واقع ما با عنوان «خانه دوست» دو تا دشمن برای خودمان تراشیدیم...! (خنده حاضران) من جواب قانعکنندهای اینجا ندارم بهخصوص که مرتضای عزیزم اینجا نیست تا آنچه گفتیم و شنیدیم را تأیید کند. برای اینکه یک جواب قانعکننده بدهم، میخواهم بگویم اگر من هم داداشزاده [يكي از كساني كه به كيارستمي سفارش كار گرافيكي ميداد]بودم، هیچ اتفاقی پیش نمیآمد.
اما من داداشزاده نبودم! بدبختی اینجاست که ما بههرحال ایدههایی از قبل داریم و احتمال دارد در جایگاه سفارشدهنده خیلی سخت باشیم، بنابراین طبیعتا مرتضی ممیز با دیگران راحتتر کار میکرد. خودم؛ اگر یک دوست گرافیستی بیاید و به من کار سفارش دهد، طبیعتا قبول نمیکنم چون به تجربه این را دریافتهام و میدانم در ذهن او هم چیزهایی میگذرد... داداشزاده همهچیز را بر عهده ما میگذاشت؛ همینطور مدیرعامل بانک عمران، ولی میگفت من توقعم از نتیجه کار این است.
اما من اینجا در این موضوع، نیمچه گرافیستی بودم که دوست داشتم اعتبار و اسم مرتضی ممیز پای پوستر من باشد. اما طبیعتا باید از پس خودم هم برمیآمدم که اینجا كمي ساکت باشم، دندان روی جگر بگذارم و دیگر خودم اعمال سلیقه نکنم! بدون شک این جزء اشتباهات من بود. اما بعضی اشتباهات، ناگزیر از رخدادن است. شما وقتی یک ذره در یک حرفهای وارد هستید، آدم سختتری میشوید نسبت به اینکه اصلا ندانید یا به اندازه مرتضی بدانید. بنابراین من در بینابین بودم، نه آنقدر نمیدانستم که چيزي نگویم، نه به اندازه مرتضی میدانستم که ساکت بمانم! این بههرحال اشتباه من بود.»
اصلاح نگرش سپردهگذاران به سراب سودهای مالی
روزنامه ایران در گزارشی به پس لرزه های آنچه درباره مؤسسه مالی و اعتباری ثامن رخ داده، پرداخته است. در این گزارش آمده است: «...آنچه مسلم است اتفاقاتی که طی ماههای اخیر در شبکه بانکی رخ داده است، اعتماد مردم به مؤسسات مالی و اعتباری را خدشه دار کرده است. هرچند بانک مرکزی در قالب اطلاعیه رسمی و گفتوگوی مقامات ارشد به سپردهگذاران ثامن اطمینان داد که نگران سپردههای خود نباشند، اما به هر روی حتی شایعه بودن این اخبار میتواند باعث ترس و نگرانی مردم شود. به طور عمده سپردهگذاران خرد شبکه بانکی که با پسانداز گوشهای از درآمد خود اندوختهای مهیا کردند، بشدت نگران هستند که اتفاقی برای داراییشان بیفتد. بخصوص پس از انتشار وسیع اخبار، عکسها و فیلمهای سپردهگذاران تعاونی اعتباری فرشتگان که این روزها با نام کاسپین شناخته میشود و گرفتاری آنها در دریافت پولشان، این نگرانی بیشتر شده است.
از زمانی که سپردهگذاران ثامن برای دریافت پولشان به شعب این مؤسسه اعتباری هجوم آوردند، همه درخصوص اینکه کدام بانک یا مؤسسه برای سپردهگذاری امنتر است سؤال دارند. محلی که به دور از هرگونه ریسکی سود ماهیانه یا حداقل اصل پول سپردهگذاران را حفظ کند. گویا حالا هشدارهای بانک مرکزی درخصوص اینکه مردم سراغ مؤسسات و بانکهایی که نرخ سود بالاتر از عرف نظام بانکی میدهند، نروند، برای مردم معنا پیدا کرده است.
تا زمانی که هیچ اتفاقی برای مؤسسات مالی و اعتباری غیرمجاز نیفتاده بود، بخشی از سپردهگذاران برای کسب سود بیشتر پول خود را نزد اینگونه مؤسسات سپردهگذاری میکردند وحتی برای کسب سود بیشتر تن به ریسکهایی مانند فروش خانه مسکونی یا خودروی خود میدادند تا پول آن را به حسابهای سپرده خود اضافه کنند تا در آینده خانه و خودروی بهتری بخرند. اما حالا رفتار سپردهگذاران تغییر کرده است و با مفهوم ریسک آشنا شدهاند. حالا حتی کسانی که به هشدارها و توصیهها درخصوص اعتماد نکردن به سودهای بالا توجه نمیکردند حاضر شدهاند تا با نرخ سود مرسوم و پایینتر پول خود را در بانکهایی سپردهگذاری کنند که ریسک کمتری دارد.
برهمین اساس از زمان انتشار شایعات ورشکستگی برخی از بانکها و مؤسسات اعتباری شاهد جابهجایی و مهاجرت سپردهها میان بانکها و مؤسسات اعتباری هستیم. کسانی که از بدون مجوز بودن برخی از مؤسسات اطمینان حاصل کرده و ریسک آن را دریافتهاند به سرعت سپردههای خود را به سایر بانکها منتقل کردهاند. درمیان سپردهگذاران افرادی هستند که بانکهای دولتی را برای انتقال سپردههای خود انتخاب کردهاند تا از امنیت سپرده خود مطمئن شوند...»
جانشين قاليباف كيست؟
انتخاب شهردار بعدی تهران همچنان محل مناقشه است و آن گونه که روزنامه های اصلاح طلب امروز تأکید کردهاند با همان تاکتیک عدم انتخاب شهردار از میان منتخبین، محسن هاشمی را از لیست کاندیدای شورای شهر حذف کرده اند. در این میان، روزنامه اعتماد در گزارشی ذیل عنوان «جانشین قالیباف کیست»، آورده است: «دو ماه تا پايان كار شوراي شهر چهارم و ١٢ سال كار محمدباقر قاليباف باقي مانده است و اين روزها يكي از سوالات مهم در فضاي سياسي، اجتماعي و... در كشور اين است كه چه كسي بر صندلي شهردار پايتخت تكيه خواهد زد؟ از گزينههاي مختلفي براي حضور در ساختمان شهرداري تهران نام برده ميشود كه در بين آنها نامهايي همچون «محمد علي نجفي»، «محمود حجتي»، «حسين مرعشي»، «حبيبالله بيطرف»،«رضا اردكانيان» و «محسن هاشمي» بيش از ديگران شنيده ميشود.
البته در روزهاي گذشته تحولات سياسي و جلسات و نشستهاي اعضاي منتخب شوراي پنجم كه درنهايت بايد تا حدود دو ماه و نيم آينده شهردار را انتخاب كنند، به گونهاي بوده كه يكي از گزينهها يعني «محسن هاشمي» از دور خارج شده است. اعضاي منتخب شوراي پنجم در آخرين جلسه خود توافق كردند كه هيچ كدام از منتخبان به دليل احترام به راي مردم از شورا استعفا ندهند و اين توافق درواقع به معني حذف «محسن هاشمي» از گزينههاي مطرح است. اما در اين بين و در چند روز گذشته برخي گزينههاي ديگري هم كه مطرح هستند گفتوگوهايي كردهاند كه به نظر قابل توجه ميرسد.
حسين مرعشي با تاييد اينكه با او براي شهرداري تهران صحبت شده است به هفتهنامه سازندگي گفت: «محمدعلي نجفي، محمود حجتي و حبيبالله بيطرف نيز براي شهرداري تهران مطرح شدهاند و البته محسن هاشمي هم در كنار اين اسامي مطرح است. گزينه محسن هاشمي در صورتي جدي ميشود كه از دوستان خارج از شورا و شخصيتهاي شناخته شده مطرح و ملي، كســي قبول نكند شهردار شود يا در دولت مسووليتهايي داشته باشند و حاضر نشوند به شهرداري بروند.»
همچنين روز گذشته محمد علي نجفي نيز در حاشيه جلسه هيات دولت به جمع خبرنگاران آمد و در پاسخ به سوالي درباره حضورش در شهرداري تهران گفت: اگر پيشنهاد شهرداري تهران به من بشود به آن فكر ميكنم، هنوز درباره آن فكر جدي نكردهام اما پيشنهاد قابل فكري است.»
یک تجارت هولناک
قانون گزارشی درباره تجارت کروکودیل و سودآوری بالای این صنعت در حال توسعه در ایران، آورده است: «... تمساح، خزنده ای دوزیست است با رژیم غذایی که اغلب مهرهداران مثل ماهی، خزنده، پستاندار و حتی صدفها و سختپوستان را شامل میشود. پس اگر میخواهید به جرگه پرورشدهندگان کروکودیل بپيوندید، باید فکری به حال غذای آنها بکنید. البته گفته میشود که مواد غذایی که در ایران برای تغذیه این هیولاهای زرهپوش استفاده میشود، ضایعات طیور و گوشت قرمز و ماهیان غیرحلالی است که در دریا صید میشود و دفع آنها برای محیط زیست، آلودگی ایجاد میکند؛ البته برخلاف جثه بزرگ کروکودیل، این موجود غذای زیادی نمیخورد و بسیار کمغذاست و زمان غذادهی به آن نیز هفتهای 6 مرتبه است.
کروکودیل میتواند مدتها بدون غذا زندگی کند و به ندرت به فعالیت برای شکار نیاز دارد اما گول ظاهر این تنبل را نخورید چون برخلاف ظاهر آرامش، جزو فعالترین جانوران نیمه آبزی در محیط است. شاهد این مدعا نیز حادثهای است که برای خانم روستا در اوایل فعالیت مزرعه پروش تمساح رخ داد و همسرش اینگونه آن را شرح میدهد؛ همه چیز در کمتر از 10 ثانیه اتفاق افتاد. تازه کروکودیلها را به مزرعه آورده بودیم و هنوز این حیوانات به محیط جدید عادت نکرده بودند و هنوز ناآرام بودند. یک بار همسرم برای غذا دادن به سراغ آنها رفته بود ولی هنگامی که داشت برمیگشت، چند کروکودیل تمام راه برگشت را بسته بودند و میتوان گفت که همسرم را محاصره کرده بودند که خوشبختانه با آرامی و پرت کردن حواس کروکودیلها، توانستیم همسرم را به سلامت از میان آنها خارج کنیم...
...کمترین فضایی که برای پرورش هر قطعه تمساح نیاز است، چیزی حدود یک متر مربع است. این خزنده اغلب سالی یک بار و برخی مواقع دو بار و در هر نوبت بین 20 تا 60 تخم میگذارد. کروکودیل دارای سرعت رشد و درصد تبدیل غذایی بالایی است؛ بهگونهاي که به ازای مصرف هر یک کیلوگرم ماده غذایی، 1/1 کیلوگرم افزایش وزن دارد.
دمای 28 تا 34 درجه، مناسبترین دما برای پرورش تمساح است و رطوبت ایدهآل برای آن 75 تا 90 درصد است و این بهآن معنا است که این جانور تقریبا همیشه باید در آب باشد. نوزادانکروکودیل تا یک سالگی نیاز به نگهداری در فضای سرپوشیده دارند. تمساح بالغ پس از بازشدن تخمها عملا کمکی به تغذیه بچههایش نمیکندو نوزادان در تغذیه کاملا مستقل هستند. رژیم غذایی تمساح باید شامل پروتئین، قند، ویتامین و املاح باشد. پس از یک سالگی نیز میتوان کروکودیلها را در صورتی که دمای هوا بیش از 30 درجه باشد، در فضای باز نگهداری کرد و در غیر این صورت باید آنها را در گلخانههای بزرگ که دارای آبگیرهای جداگانه است، پرورش داد.
یکی از جنبههای جالب توجه و البته پرطرفدار در زمینه پرورش تمساح، جذب گردشگر است؛ به صورتی که افراد میتوانند با تهیه بلیت در مزرعه پرورش کروکودیل، گشتی بزنند و تمساح را از نزدیک مشاهده کنند. یکی از فعالان تجارت کروکودیل میگوید میتوان با ایجاد و تقویت زیرساختهای گردشگری، تمهیداتی را اندیشید تا در مناطق پرورش این خزنده، پارکهایی به همین منظور با شرایط ایمن ایجاد کرد که نمونههای آن در آسیای جنوب شرقی به فراوانی دیده میشود که درآمد زیادی از راه گردشگری نصیب این کشورها کرده است. تمساح اگرچه جزو جانوران خطرناک محسوب میشود ولی خشونت در این خزنده مشاهده نمیشود و گردشگران میتوانند با احتیاط از نزدیک این بازمانده دوران ماقبل تاریخ را مشاهده کنند.»
جمعیت امام علی زیر توپخانه کیهان
کیهان پس از مطلب پیشینش درباره جمعیت خیریه امام علی که این مجموعه را به شدت نقد کرده بود، این بار تعابیر سنگین تری به کار برده است. در گزارش کیهان آمده است: «پس از گذشت چهار روز از انتشار خبر کیهان درباره جمعیت امام علی(ع) که در آن به صورت مستند به موارد انحراف فکری و عملی گردانندگان این تشکیلات اشاره شده بود؛ علیرغم سکوت رسانههای منتسب به این جمعیت، از روز گذشته در حرکتی هماهنگ موج حمله به کیهان در شبکههای اجتماعی از جانب گروه خاصی از کاربران فضای مجازی آغاز شد. طیفی از خبرنگاران رسانههای زنجیرهای (با سابقه بازداشت و زندان) و برخی هواداران فریبخورده این جمعیت شامل این افراد میشدند که در میان آنها حضور یکی از اعضای شورای شهر آتی نیز جالب توجه به نظر میرسید. اتفاقی که نشان میدهد با توجه به عضویت ایشان در تشکیلات شارمین احتمالاً در آینده جمعیت امام علی(ع) از حمایت مادی و معنوی بیشتری از طرف شهرداری و شورای شهر برخوردار خواهد بود.
اما فارغ از این ارتش پوشالی مجازی، دفاع یک نهاد مستقر در آمریکا از این جمعیت و حمله به کیهان بیشتر قابل تأمل بود. مرکز حقوقبشر در ایران (با نام سابق کمپین بینالمللی حقوق بشر در ایران) نوشت «روزنامه تندروی کیهان با حمله به جمعیت امام علی که انجمنی خیریه و با هدف کاهش معضلات و آسیبهای اجتماعی است، این جمعیت را «انحرافی» خواند.» دلسوزی این نهاد آمریکایی - که سابقه دفاع از بهائیان و جاسوسان دوتابعیتی را دارد- برای جمعیت امام علی و معضلات اجتماعی کشورمان زمانی جالب میشود که بدانیم این کمپین که در هلند تأسیس و در ایالات متحده به کار خود ادامه میدهد توسط هادی قائمی و برخی دوستان ایرانی و آمریکاییاش اداره میشود.
مرکز حقوق بشر ایران ضمن برخورداری از حمایت دولتی آمریکا از ارتباطات نزدیکی با شورای روابط خارجی آمریکا و گروه بینالمللی بحران (گروهی که در تهیه پیشنویس برجام نقش مؤثری داشت) برخوردار است. قائمی همکاری نزدیکی با احمد شهید برای تهیه گزارشهای حقوق بشری علیه ایران داشت، گزارشهایی که تبدیل به مستندات حقوقی برای تحریمهای حقوق بشری علیه ایران میشد. او و مجموعه تحت نظارتش در حالی به دفاع از تشکیلات شارمین میمندینژاد پرداختهاند که پیشتر توماس اردبرینک مستندی کوتاه از فعالیتهای شارمین میمندینژاد برای نیویورک تایمز تهیه کرده بود و به تعریف و تمجید از او پرداخته بود. ذکر این نکته لازم است که اردبرینک پیشتر خبرنگار واشنگتن پست در ایران بود که در سال 2012 جای خود را به جیسون رضاییان (جاسوس مبادله شده دو تابعیتی) داد و به نیویورک تایمز رفت.
دنیس حسنزاده آژیری خبرنگار رادیو فردا وابسته به دولت آمریکا نیز گزارش مفصلی از تشکیلات میمندینژاد برای نشریه گاردین تهیه کرده بود. گزارشهایی که معمولا در آنها به اعدام افراد زیر 18 سال، نزاعهای خیابانی، وضعیت کودکان کار، اعتیاد زنان بیسرپرست و... از زبان گردانندگان جمعیت اشاره میشد و چهرهای سیاه از ایران تصویر میکرد. هادی قائمی پیشتر در کنار تریتا پارسی و سیامک نمازی از بنیانگذاران نایاک نیز به حساب میآمد که بودجه قابل توجهی از وزارت خارجه آمریکا برای این مؤسسه دریافت میکردند. اتفاقا به نظر میرسد باید واکاوی ماهیت تشکیلات شارمین میمندینژاد را از همین نقطه آغاز کرد چرا که این جریان به سرپرستی باقر و سیامک نمازی پیشتر در اقدامی مشابه باجمعیت امام علی(ع) با راهاندازی مؤسسه به اصطلاح مردمنهاد «همیاران غدا» به فعالیتهای به ظاهر خیریه و عامالمنفعه در فضای اجتماعی ایران میپرداختند.
«همیاران غدا» در یک نمونه با تأمین مالی شرکت نفتی شل(!) اقدام به انجام پروژهای تحت عنوان فریبنده «توانمندسازی جمعیت روستایی» در مناطق محروم استان کرمان نمود. بر این اساس و با توجه به عملکردهای مشابه به نظر میرسد «جمعیت امام علی(ع)» نیز پروژهای هم ارز با «همیاران غدا» باشد. پروژهای اجتماعی در ایران که هدفش دستیابی به تغییرات سیاسی از رهگذر تاثیرگذاری بر طبقههای مستضعف و کسب مرجعیت نظری در میان جوانان و دانشجویان است. اتفاقی که تا حدودی همسو با خط مشی مرکز حقوق بشر در ایران (مستقر در آمریکا) است، این نهاد آمریکایی یکی از اهداف خود را حمایت از جنبشهای اجتماعی و حقوق بشری در ایران عنوان میکند. با این اوصاف ظاهرا دم خروس تشکیلات منحرف شارمین میمندینژاد به شکل آشکاری بیرون زده است!»