روند ساخت فیلم سینمایی «کوروش» در شرایطی پس از حدود
دو دهه کلید خورد که به نظر میرسد این فیلم با ترکیب کنونی تولیدکننده،
شکست خواهد خورد و اثر جدی در مقایسه با فیلمهای مشابهی که از این شاه
ایرانی و تمدن هخامنشی ساخته شده، خلق نخواهد شد.
به گزارش «تابناک»؛ پروژه تولید فیلم سینمایی «کوروش» در دو دهه اخیر توسط برخی چهرهها پیگیری شد و علی معلم تهیه کننده فقید سینما، یکی از چهرههایی بود که با نگاهی تجاری به دنبال ساخت این فیلم بود؛ اما تاکنون موانع قابل درک، مانع از تولید این فیلم سینمایی شده بود و حتی توصیه بزرگان کشور مبنی بر به تصویر کشیدن تاریخ ایران در دوره هخامنشی نیز ترتیب اثر داده نشده بود.
اکنون پس از بدرود حیات معلم، شرایط تغییر کرده و به تازگی مراسم آغاز پروژه سینمایی «کوروش بزرگ» با حضور هنرمندان سرشناس و با یاد زنده یاد علی معلم در موزه سینما برگزار شد؛ فیلمی که قرار است توسط مسعود جعفری جوزانی ساخته شود و ظاهراً کلیت این پروژه با سرمایه گذاری داخلی و عوامل پشت و جلوی دوربین ایرانی تولید خواهد شد.
در همین مراسم، علی نصیریان، بازیگران پیشکسوت کشورمان تأکید کرد: «برای یک پروژه ملی استفاده از بازیگر خارجی خوب نیست. اگر خودمان باشیم بهتر است، چون جربزهاش را داریم. فیلم ایرانی را باید خود ایرانی بازی کند، حتی اگر پولش هم باشد خوب نیست مثلاً رابرت دنیرو بیاید بازی کند، البته میدانم که ابزار و تکنولوژی ممکن است کم داشته باشیم. این فیلم باید جهانی باشد و همه جا پخش شود.»
سپس فتحالله جعفری جوزانی، مدیرعامل دفتر جوزان فیلم با اشاره به سخنان علی نصیریان، گفت: «مقصر این حرفها من بودم چون در زمانی که فکر میکردیم با حضور بازیگران ایرانی، تنها امکان جذب سرمایه خارجی نداریم ولی اگر نقشهای فرعی را مثلا آل پاچینو بازی کند و همه جا او را میشناسند، شرایط بهتری خواهیم داشت، این صحبتها را مطرح کردم اما با توجه به پیشنهادهایی که شد و اینکه اعلام شد همه ایرانیان میتوانند به نوعی حامی این پروژه باشند، دیگر نیازی نیست به سوی خارجیها دست نیاز دراز کنیم.»
این ادبیات نشان میدهد سازندگان این فیلم سینمایی به دنبال آن هستند که سود پروژه را در همان دوران تولید ببرند و فروش در مرحله بعد باشد. با همه احترامی که برای استاد نصیریان وجود دارد، واقعیت این است که هنوز سینماگران ایران تکنیسین نیستند و با توجه به تجربه شکست خورده فیلم سینمایی «محمد» در گیشه، مشخص شده که فیلمسازان ایرانی هنوز توان رقابت در «تولید صنعتی» با رقبای بین المللی و به ویژه آمریکایی را ندارند.
کمپانیهای فیلم «اصلی / Major» مشتمل بر استودیوهای اصلی هالیوود هستند که تولید و توزیع شمار قابل توجهی از فیلمها را در آمریکای شمالی و سهم قابل ملاحظهای از باکس آفیس را در اختیار دارند، صرفاً اقدام به توزیع و اکران فیلمهایی می کنند که از ترکیب جذابی برای بیننده برخوردار باشد. آنچه از آن به عنوان کست یاد میشود، نه تهیه کننده و کارگردان، بلکه بازیگران است.
به تعبیر ساده تر اگر مارتین اسکورسیزی نیز با یک بازیگر ایرانی فیلمی بسازد، این فیلم اکران وسیع آمریکا -چند هزار سالن از چند ده هزار سالن- را به دست نخواهد آورد، بنابراین اسکورسیزی نیز به عنوان کارگردانی برجسته با علم به این واقعیت، یک ستاره نیز دیکاپریو را در بسیاری از پروژه هایش در قلب فیلم می گذارد و اکران وسیع فیلم های معرکه اش را تضمین میکند. اسکورسیزی با همین نگاه وقتی دنیرو مسیر رو به افولی را در پیش میگیرد، حاضر به پذیرش ریسک استفاده از دنیرو نیز نیست.
اکنون سازندگان این فیلم سینمایی سه مسیر پیش روی دارند؛ نخست اینکه، تهیه کننده، کارگردان و بازیگران فیلم ایرانی باشند و در نهایت در بهترین حالت شاهد شکل گیری یک محصول مشابه «راه آبی ابریشم» خواهیم بود که نه اثر جدی است و نه کیفیت فوق العاده ای دارد. این فیلم صرفاً با انگیزه استفاده از نام کوروش برای فروش در گیشه می تواند ساخته شود، بعید نیست نتواند هزینه تولیدش را نیز بازگرداند. اگر چنین فیلم تاریخی 10 میلیارد تومان هزینه داشته باشد، باید حدود 30 میلیارد تومان در گیشه ایران بفروشد، چرا که قطعاً امکان اکران بین المللی جدی نخواهد داشت و جذابیتی برای پخش کننده بین المللی ندارد.
دوم آنکه، تهیه کننده و کارگردان ایرانی باشد، بازیگران نیز ایرانی باشند اما برخی از حوزه های فنی نظیر فیلمبرداری، تدوین، جلوه های بصری توسط چهره های مطرح بین المللی انجام شود. نمونه این مدل را در پروژه «محمد» به کارگردانی مجید مجیدی شاهد بودیم که یک شکست بزرگ در گیشه بود و با وجود چند سال تلاش عوامل این فیلم سینمایی، به آن اندازه نتوانست بلیت بفروشد و مخاطب را جذب نماید که هزینه تولید این فیلم سینمایی بازگردد. تکرار این تجربه نیز احتمالاً شکست مشابهی را در پی خواهد داشت.
سوم اینکه، تهیه کننده و بازیگران این فیلم سینمایی ترکیبی از چهره های ایرانی چون پیمان معادی و بازیگران مطرح آمریکایی و اروپایی به همراه یک کارگردان ایرانی یا غربی و عوامل فنی تراز اول جهان باشد. چنین پروژه حرفهای می تواند حاصلش در سطح کیفی و دارای جذابیتی باشد که پخش کننده های آمریکایی، اروپایی و آسیایی برای خرید حق پخش آن با هم رقابت کنند.
البته با ادبیات جوزانی بعید به نظر می رسد مسیر سوم در پیش گرفته شود و ظاهراً قرار نیست سینمای ایران به سمت تولید آثاری برود که بخشی از گیشه سینمای دنیا را به خود اختصاص دهد. بدین ترتیب، دور از انتظار نیست که فیلم «کوروش» یا یک اثر ضعیف یا متوسط شود که به واسطه نام کوروش تا حدودی در گیشه فروش داشته باشد و یا یک اثر متوسط شود که حتی سرمایه اش نیز از گیشه بازنگردد.