ایجاد اشتغال و زمینهسازی توسعه اقتصادی، میتواند از مشکلات هویتی جلوگیری کند و در نتیجه مشکلات فرهنگی، معضلات اجتماعی و حرکتهای افراطی همچون ترور، نمیتواند هزینهای به مردم و دولتها تحمیل کند.
اگر به مناطقی از جهان که بیشترین گروههای تروریستی در آن شکل گرفته است، نگاهی بیندازیم، درمییابیم که بین توسعهنیافتگی و رشد افراطگرایی همبستگی وجود دارد. یکی از وجوه این توسعهنیافتگی در مسئله اشتغال و بیکاری نمود پیدا میکند. برای یافتن ارتباط میان نبود اشتغال و پیوستن به گروههای تروریستی، باید نگاه را از این دو عنوان برداشت و به مسئلهای عمیقتر پرداخت.
سقف خانهای را در نظر بگیرید که چکه میکند. از داخل جلوی چکه را گرفتن و یا مانند زمانهای قدیم، تشتآب و ظرفهایی را زیر چکه گذاشتن راهکارهایی موقت و بینتیجه هستند. این کارها یعنی پرداختن به سطح مسئله و رها کردن ریشهای که تمام مشکلات از آن شروع میشوند.
در مسئله پیوستن به گروههای تروریستی، بارزترین نکته هویتیابی است. فردی که نتواند کیستی و چیستی خود را تعریف کند، به راحتی آماده تعریف شدن توسط فرصتطلبان میشود. به زبان ساده هر انسانی نیاز دارد نقش خود را در یک مکان و زمان مشخص مشاهده کند و در صورت نبود این تصویر، آن را به وجود بیاورد.
بسیاری از افراد در سنین نوجوانی و ابتدای جوانی، در یافتن هویت خود سردرگم میشوند و در صورت نبود فضا و زمان برای عبور از این بحران در سنین بالاتر مسئلهای به نام «تمایل به هویت» در آنها به اوج شدت خود میرسد. چه بسا در بهترین شرایط رفاهی نیز ممکن است فرد دچار بحران هویت شود.
تمایل به هویت، در فرد حالتی به وجود میآورد که بدون جستجوگری به دنبال مرجعی از قدرت برود و تمام باورها، رفتارها و ارزشهای آنها را سرلوحه زندگی خود قرار دهد و با آنها سازگار شود. این مرجع میتواند دستهای از اوباش باشد یا در سطح بالاتر گروههای تروریستی که در قبال ورود فرد به او جایگاه و امکاناتی عرضه میکنند. در واقع به او هویت میدهند.
دوباره به تعریف هویت برگردیم و به این مسئله فکر کنیم آیا چیزی بهتر از اشتغال در یک مکان و زمان مشخص به فرد هویت میدهد و در شرایط زندگی او تغییرات مثبت به وجود میآورد؟
بحران هویتیابی تنها به شهرهای مرزی و محدود نمیشود. هرجا بیکاری باشد، تمایل به هویت و در نتیجه هویتیابیهای ناسالم نیز وجود دارد. از پاساژگرد شدن گرفته تا تروریست شدن. در شهرهای بزرگ به علت وجود امکانات بیشتر و شرایط اشتغال بهتر با نمونههای دیگری از این پدیده مواجه هستیم. مواردی مانند هویتیابیها و ترورهای مجازی یا پاساژگردی و مزاحمتهای خیابانی.
مشکلات هویتی همان حفرهای است که روی سقف جامعه ایجاد میشود و این حفره در همه جا یکی است. در جایی از آن، آب چکه میکند و اگر هم در جایی، باران نباشد و عدهای حرف از کشتن انسانها بزنند، چکیدن خون از آن بعید نیست.
ایجاد اشتغال و زمینهسازی توسعه اقتصادی، میتواند از مشکلات هویتی که در بالا به آن اشاره شد جلوگیری کند و در نتیجه مشکلات فرهنگی، معضلات اجتماعی و حرکتهای افراطی همچون ترور، نمیتواند هزینهای به مردم و دولتها تحمیل کند و به عبارت سادهتر، هویتیابی کمتر از همیشه، بحران بیافریند.
* کارشناس ارشد روانشناسی