راز قتل پدر در اعترافات دختر
زن ۴۵ ساله در درگیری با پدرش او را با ضربات چاقو به قتل رساند و از خانه فرارکرد.
به گزارش همشهری، اما 2ساعت بعد درحالي‌كه داخل ماشينش پنهان شده بود، به دام افتاد. ساعت 19يكشنبه اول اسفند‌ماه گزارش يك درگيري خانوادگي در اختيار مأموران كلانتري 141شهرك گلستان قرار گرفت و با حضور آنها در محل، تحقيقات درخصوص حادثه كليد خورد. قرباني مردي 74ساله بود كه با ضربات متعدد چاقو به قتل رسيده بود. عامل جنايت به گفته همسايه‌ها كسي جز دختر مقتول نبود كه پس از جنايت فراري شده بود.
در تحقيق از همسايه‌ها مشخص شد كه آنها ساعتي قبل‌تر صداي درگيري پدر و دختر را از داخل آپارتمان شنيدند و براي سركشي به آنجا رفتند. وقتي مقابل در رسيدند دختر عصباني با چاقو به سمت پدرش حمله كرده و پس از قتل سوار بر ماشين خود شده و گريخته بود. در ادامه با دستور قاضي جنايي، جسد قرباني به پزشكي قانوني فرستاده شد و از سوي ديگر تيمي از مأموران اداره دهم پليس آگاهي تهران جست‌و‌جوي خود را براي دستگيري متهم فراري شروع كردند.
2ساعت بعد
درحالي‌كه مشخصات خودروي زن جوان در اختيار تمام واحدهاي گشتي قرار گرفته بود، زني با پليس تماس گرفت و عنوان كرد كه 2ساعت پيش هنگام ورود به خانه‌اش متوجه زني شده كه به‌شدت هراسان بود و روي لباس‌هايش لكه‌هاي خون ديده مي‌شد. او زن جوان را زيرنظر گرفت تا اينكه ديد وي سوار خودروي رنويي شد و درها را قفل كرد.
اين زن زيرك از پنجره مدام رنوسوار مرموز را مي‌پاييد و وقتي ديد او خودش را داخل خودرو مخفي كرده، با توجه به آثار لكه‌هاي خون احتمال داد كه وي مجرم است. به اين ترتيب با پليس تماس گرفت و با حضور مأموران مشخص شد كه زن رنوسوار به اتهام قتل تحت تعقيب است. اين زن دستگير شد و پس از انتقال به اداره آگاهي به قتل پدرش در درگيري اقرار كرد. او در بازجويي‌هاي اوليه اقرار كرد كه روز حادثه پدرش به قصد گرفتن پول به وي حمله‌ور شده و پس از درگيري با ضربات چاقو او را به قتل رسانده است.
اين زن 45ساله براي انجام تحقيقات به دادسراي امور جنايي تهران منتقل شد و در جلسه بازپرسي ادعاي ديگري درخصوص قتل پدرش عنوان كرد. او گفت كه هرگز قصد كشتن پدرش را نداشته و همه‌‌چيز در يك لحظه رخ داده است. به اين ترتيب قاضي پرونده براي متهم قرار بازداشت صادر كرد و تحقيقات تكميلي در اين پرونده ادامه دارد.
پشيمانم
سارا زن 45ساله كه در برابر اتهام جنايت قرار گرفته، ماساژور و آرايشگر است. او از اينكه در دعواي خانوادگي و بر اثر يك لحظه عصبانيت، جان پدرش را گرفته به‌شدت پشيمان است. اين زن در گفت‌وگو با همشهري جزئيات جنايت را شرح داد.
چه شد كه دست به جنايت زدي؟
من واقعا نمي‌خواستم جان پدرم را بگيرم. درست است كه با او اختلافاتي داشتم اما دليل بر اين نمي‌شد كه قاتل پدرم شوم. به خاطر جرو بحث‌هاي هميشگي در يك لحظه به‌شدت عصباني شدم. آن هم وقتي به مادرم توهين كرد.
بيشتر توضيح بده؟
روز حادثه مي‌خواست مرا از خانه بيرون كند. مي‌گفت مادرت هم به‌تازگي از تو حمايت زيادي مي‌كند. براي همين او را هم از خانه بيرون مي‌اندازم. مادرم بنده خدا سال‌ها با هر اخلاق پدرم ساخته بود و وقتي من اينها را شنيدم به‌خاطر مادرم عصبي‌تر شدم و به سمتش حمله كردم.
چرا چاقو برداشتي؟
وقتي جروبحثمان بالا گرفت به سمت آشپزخانه رفتم و با چاقو به سمتش هجوم بردم. مي‌خواستم بترسانمش اما نمي‌دانم چه شد كه چند ضربه به او زدم.
در خانه پدرت زندگي مي‌كردي؟
يك ماهي مي‌شد كه از شوهرم با وجود داشتن 3فرزند طلاق گرفته بودم. مشكلاتم زياد بود و دادگاه حضانت فرزندانم را به شوهرم سپرده بود. پدرم هم مدام مرا سرزنش مي‌كرد كه چرا طلاق گرفتي و بايد مي‌ماندي و زندگي‌ات را مي‌كردي.
من هم وقتي به خانه پدري‌ام برگشتم، به آپارتمان طبقه سوم كه متعلق به پدرم بود، رفتم و در آنجا زندگي مي‌كردم. پدر و مادرم هم در طبقه اول بودند و وضع مالي پدرم خيلي خوب بود. درگيري‌مان هم به‌خاطر همين بود كه مدام از من ايراد مي‌گرفت و مي‌گفت بايد از اين خانه بروي. در نهايت اين اختلاف و دعواها به قتل ختم شد كه اعتراف مي‌كنم بزرگ‌ترين اشتباه زندگي‌ام را مرتكب شده‌ام.
به گزارش همشهری، اما 2ساعت بعد درحالي‌كه داخل ماشينش پنهان شده بود، به دام افتاد. ساعت 19يكشنبه اول اسفند‌ماه گزارش يك درگيري خانوادگي در اختيار مأموران كلانتري 141شهرك گلستان قرار گرفت و با حضور آنها در محل، تحقيقات درخصوص حادثه كليد خورد. قرباني مردي 74ساله بود كه با ضربات متعدد چاقو به قتل رسيده بود. عامل جنايت به گفته همسايه‌ها كسي جز دختر مقتول نبود كه پس از جنايت فراري شده بود.
در تحقيق از همسايه‌ها مشخص شد كه آنها ساعتي قبل‌تر صداي درگيري پدر و دختر را از داخل آپارتمان شنيدند و براي سركشي به آنجا رفتند. وقتي مقابل در رسيدند دختر عصباني با چاقو به سمت پدرش حمله كرده و پس از قتل سوار بر ماشين خود شده و گريخته بود. در ادامه با دستور قاضي جنايي، جسد قرباني به پزشكي قانوني فرستاده شد و از سوي ديگر تيمي از مأموران اداره دهم پليس آگاهي تهران جست‌و‌جوي خود را براي دستگيري متهم فراري شروع كردند.
2ساعت بعد
درحالي‌كه مشخصات خودروي زن جوان در اختيار تمام واحدهاي گشتي قرار گرفته بود، زني با پليس تماس گرفت و عنوان كرد كه 2ساعت پيش هنگام ورود به خانه‌اش متوجه زني شده كه به‌شدت هراسان بود و روي لباس‌هايش لكه‌هاي خون ديده مي‌شد. او زن جوان را زيرنظر گرفت تا اينكه ديد وي سوار خودروي رنويي شد و درها را قفل كرد.
اين زن زيرك از پنجره مدام رنوسوار مرموز را مي‌پاييد و وقتي ديد او خودش را داخل خودرو مخفي كرده، با توجه به آثار لكه‌هاي خون احتمال داد كه وي مجرم است. به اين ترتيب با پليس تماس گرفت و با حضور مأموران مشخص شد كه زن رنوسوار به اتهام قتل تحت تعقيب است. اين زن دستگير شد و پس از انتقال به اداره آگاهي به قتل پدرش در درگيري اقرار كرد. او در بازجويي‌هاي اوليه اقرار كرد كه روز حادثه پدرش به قصد گرفتن پول به وي حمله‌ور شده و پس از درگيري با ضربات چاقو او را به قتل رسانده است.
اين زن 45ساله براي انجام تحقيقات به دادسراي امور جنايي تهران منتقل شد و در جلسه بازپرسي ادعاي ديگري درخصوص قتل پدرش عنوان كرد. او گفت كه هرگز قصد كشتن پدرش را نداشته و همه‌‌چيز در يك لحظه رخ داده است. به اين ترتيب قاضي پرونده براي متهم قرار بازداشت صادر كرد و تحقيقات تكميلي در اين پرونده ادامه دارد.
پشيمانم
سارا زن 45ساله كه در برابر اتهام جنايت قرار گرفته، ماساژور و آرايشگر است. او از اينكه در دعواي خانوادگي و بر اثر يك لحظه عصبانيت، جان پدرش را گرفته به‌شدت پشيمان است. اين زن در گفت‌وگو با همشهري جزئيات جنايت را شرح داد.
چه شد كه دست به جنايت زدي؟
من واقعا نمي‌خواستم جان پدرم را بگيرم. درست است كه با او اختلافاتي داشتم اما دليل بر اين نمي‌شد كه قاتل پدرم شوم. به خاطر جرو بحث‌هاي هميشگي در يك لحظه به‌شدت عصباني شدم. آن هم وقتي به مادرم توهين كرد.
بيشتر توضيح بده؟
روز حادثه مي‌خواست مرا از خانه بيرون كند. مي‌گفت مادرت هم به‌تازگي از تو حمايت زيادي مي‌كند. براي همين او را هم از خانه بيرون مي‌اندازم. مادرم بنده خدا سال‌ها با هر اخلاق پدرم ساخته بود و وقتي من اينها را شنيدم به‌خاطر مادرم عصبي‌تر شدم و به سمتش حمله كردم.
چرا چاقو برداشتي؟
وقتي جروبحثمان بالا گرفت به سمت آشپزخانه رفتم و با چاقو به سمتش هجوم بردم. مي‌خواستم بترسانمش اما نمي‌دانم چه شد كه چند ضربه به او زدم.
در خانه پدرت زندگي مي‌كردي؟
يك ماهي مي‌شد كه از شوهرم با وجود داشتن 3فرزند طلاق گرفته بودم. مشكلاتم زياد بود و دادگاه حضانت فرزندانم را به شوهرم سپرده بود. پدرم هم مدام مرا سرزنش مي‌كرد كه چرا طلاق گرفتي و بايد مي‌ماندي و زندگي‌ات را مي‌كردي.
من هم وقتي به خانه پدري‌ام برگشتم، به آپارتمان طبقه سوم كه متعلق به پدرم بود، رفتم و در آنجا زندگي مي‌كردم. پدر و مادرم هم در طبقه اول بودند و وضع مالي پدرم خيلي خوب بود. درگيري‌مان هم به‌خاطر همين بود كه مدام از من ايراد مي‌گرفت و مي‌گفت بايد از اين خانه بروي. در نهايت اين اختلاف و دعواها به قتل ختم شد كه اعتراف مي‌كنم بزرگ‌ترين اشتباه زندگي‌ام را مرتكب شده‌ام.
