دشت شوشان بدون شک بهشت باستان شناسی ایران است. وجود تپههای باستانی متعدد از پیش از تاریخ تا دوران اسلامی در این سرزمین، آن را به نگینی بیبدیل و کعبه آمال بسیاری از دوستداران تاریخ و فرهنگ بشر در بسیاری از نقاط دنیا تبدیل کرده است. در قلب سرزمین کهن، شهر شوش قرار دارد. شهری که پیشینه نامش به بلندای شوش بوده است. اما شوش کهن که در طول تاریخ، تهاجم، تاراج و نابودیهای بیشماری را به خود دیده و پس از پایان آنها قد علم کرده، با دشمنی جدید و عجیب مواجه شده است.
هیولایی به نام توسعه شهری. شهر شوش جدید که هویت خود را مدیون محوطه جهانی شوش است تبدیل به دشمن تا بن دندان مسلح شده که هر روز به بهانه ساختارهای شهری، امکانات و پیشرفت در منطقه با مجموعه میراث به تعارض می رسد و عجیب این است که مسوولین شهر شوش راه حل را حذف محوطه میدانند و حتی حاضر به کوچکترین مطالعهای در رابطه با نمونههای جهانی شهرهای دارای بافت کهن نیستند.
کار به جایی رسیده است که مسوول هر مشکلی در محیط شهری، میراث فرهنگی است و از ادبیاتی چون "متاسفانه رانندگی ماشین آلات را بلد نیستم و گرنه خودم پشت بیل مکانیکی مینشستم تا تپهها را صاف کنم" یا "میراث مشکلات را حل کند و گرنه حلش میکنیم" سالها است بین مسوولین شوش رایج است. البته دوستداران میراث سالها است به این ادبیات آشنا هستند و دیگر از آن نمیرنجند و منتظر روزی هستند که مسوولین شهری بالاخره متوجه شوند که میراث فرصت است؛ نه تهدید. اما امان از روزی که دوستان از پشت خنجر میزنند.
در مورخ 25/9/1395 کلنگ احداث کارخانه پاک چوب در زمینی به مساحت 584هکتار با حضور جمع زیادی از مسوئولین کشوری، استانی و شهرستانی شوش در جاده اختصاصی چغازنبیل به زمین زده شد. این مجموعه به فاصله بسیار کمی از محوطه و مجموعه هفت تپه قرار دارد ودر حریم منظری آن واقع است از طرفی تپه خزانت در مجاورت آن قرار دارد و علاوه بر آن در کریدور مصوب گردشگری سه اثر ثبت جهانی خوزستان واقع است که متاسفانه هم حریم منظر و هم بافت زمین شناسی و منظر طبیعی منطقه را به شدت به چالش می کشد.
نکته جالب این است که این پروژه دارای مجوز میراث فرهنگی است. مدیریت اداره شوش مدعی است که این مجوز با فشار مدیریت وقت استان صادر شده است. اما مگر کارشناسی استعلام پروژه را کارشناسان باستان شناسی اداره شوش انجام ندادهاند و امضای آنها پای مجوز مشاهده نمیشود؟ از طرفی اگر مدیریت اداره شوش به غیر از حفظ جایگاه و صندلی مدیریت خود به حفظ میراث می اندیشید آیا نمی توانست با گزارش مستقیم به مراجع بالاتر در سازمان میراث مشکل را برطرف سازد؟
جالبترین نکته، ماجرای نامه مجوز صادر شده است که میتواند برای تمامی کارشناسان در حوزه میراث فرهنگی و حقوقی به الگویی تمام عیار تبدیل گردد. در ابتدای نامه، دلیل صدور مجوز، توسعه اشتغال و خدمترسانی عنوان میگردد. (یعنی میراث فرهنگی برخلاف تمامی جهان در شهر شوش مانع توسعه و اشتغال است. این در حالی است که بارها در جلسههای مختلف مطرح شده است که میراث و به تبع آن گردشگری بهترین راههای اشتغال و توسعه در شهرستان شوش میباشند).
در ادامه اشاره گردیده است که این اداره با طرح کاشت درختان بدون تاسیسات جانبی موافقت دارد. در ابتدا باید پرسید جناب کارشناس محترم آیا طرح 548 هکتاری درختکاری نیاز به تسطیح، زه کش و کانال آبیاری و لوله-گذاری ندارد؟ آیا تمام این فعالیتها منجر به آسیب و تخریب آثار تحت الارضی نمیشود؟ فعالیت دهها دستگاه ماشین آلات سنگین تسطیح، خود گواه این ماجرا هستند. از طرفی استعلام فعالیت لولهگذاری پلی اتیلن در کنار تپه خزانت شاهدی دیگر است. نکته جالب در مورد استعلامهای مجموعه پاکچوب این است که در بسیاری از موارد بعد از پیشرفت 70 درصد از پروژه کار، استعلام انجام شده و کارشناسان محترم هم چیزی مشاهده ننمودهاند و در تمامی مراحل مدیریت، اداره شوش مانع از اقدام یگان حفاظت شوش گردیده است. بالاخره حفظ صندلی یا حفظ و صیانت از میراث فرهنگی؟ بدیهی است حفظ صندلی از اوجب واجبات است!
در این مجوز حتی محصورکردن زمینها مجاز نیست. جالب این است که هم محدوده محصور گردیده و هم هفته گذشته کلنگ احداث کارخانه به زمین زده شده است. قسمت بعدی این مجوز در نوع خود شاهکار است. در این قسمت کارشناسان خبره میراث در قامت کارشناس جنگلداری و گیاه شناسی ظاهر شده و اصطلاحی جدید در این عرضه اختراع میکنند که به حق جا دارد به نامشان ثبت گردد "درخت با ریشه کم عمق".
هر فرد آشنا به حوزه درخت و گیاه و جنگل میداند که در اصطلاحهای تخصصی، گیاهان به سه دسته علفی، درختچه و درخت تقسیم میشوند. درخت با ریشه کم عمق و با حداقل نفوذ شاهکار است. درخت معرفی شده برای کاشت در این عرصه درخت اکالیپتوس است که از گونههای وارداتی مهاجم به حساب میآید. در این نوشته مبحث مورد نظر مضرات زیست محیطی این گونه نیست و گرنه هر کارشناس آگاهی میداند که این گونه چه بر سر سفرههای آب زیرزمینی منطقه میآورد.
نکته قابل توجه برای صادرکنندگان این مجوز این است که عمق متوسط ریشه اکالیپتوس 15-20 متر است که برای نابودی آثار و بقایای زیرزمینی اگر از فرایند تسطیح ، زهکشی و ... جان سالم به در ببرند، کافی است. نکته جالبتر این است که افاضات زیست محیطی این مجوز ادامهدار است و کارشناس مربوطه همخوانی پروژه مورد نظر را با بیشههای کرخه و دز خواستار میشود.
با تشکر از کارشناسان دلسوز میراث فرهنگی، از آنها خواهشمندیم که حوزه تخصصی خود را جدی بگیرند تا در آینده شاهد صدور چنین مجوزهایی که متاسفانه کمتر از قرارداد نگین ترکمانچای نیست، نباشیم.
نکتههای قابل تامل و تاسفبار در این مورد این مجوز بسیار زیاد هستند. اول اینکه متاسفانه مجری طرح به خوبی با روند استعلام پروژهها در سازمان میراث آشنا است و بسیار هنرمندانه از نقطههای کور مجوزهای صادر شده بهره میبرد. در حالت خوشبینانه باید آن را از هوشمندی این مجموعه و در حالت بدبینانه باید آن را ضربهای از سوی کارشناسان مجموعه میراث بدانیم. از طرفی به نظر می رسد با صدور چنین مجوزهایی، وجود بخشی تحت عنوان "واحد حقوقی" در سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری زیادی و قابل حذف می باشد.
وجود گافها و راههای در رو بسیار زیاد قانونی که در لابلای واژههای این مجوز پنهان شدهاند یا نشان از عدم ارجاع آن به واحد حقوقی دارد؛ یا نشان از ناآگاهی این بخش به پیچ و خمهای قانونی و قضایی است.
در نهایت، وجود چنین طرحهایی به بهانه پیشرفت و توسعه و به بهای نابودی میراث فرهنگی، خیانتی است که عاشقان صندلیها بدانند که به نامشان ثبت خواهد گردید. عمر صندلی هر چه قدر هم طولانی باشد از داغ ننگ خیانت به میراث کوتاهتر است.
*دبیر انجمن دوستداران میراث فرهنگی شهرستان شوش