بازدید 63199
وداع تلخ آیدین با هنر و مهاجرت از ایران؛

مردی که از مردم سرزمینش طلبکار نبود، چمدانش را بست

برای آغداشلو پس ۶۰ سال نقاشی، حتی یک نوبت نمایش آثارش در حوزه هنرهای معاصر نیز فراهم نشد، چه رسد به قدردانی منزلت‌ و جایگاه هنری‌اش که در سراسر جهان خریدار دارد و این اتفاقی است که هنرمندان جوانی را مأیوس خواهد کرد و با خود خواهند گفت: «اگر آیدین آغداشلو چنین سرنوشتی می‌یابد، ما چه سرنوشتی خواهیم یافت؟»
کد خبر: ۴۵۴۱۹۲
تاریخ انتشار: ۱۰ آذر ۱۳۹۳ - ۱۱:۱۳ 01 December 2014
وداع آیدین آغداشلو با نقاشی و هنر که در آخرین گفتارش بیان شد، تلخ بود؛ اما آنچه تلخ‌تر بود، وداعش با خاک وطن بود و رفتن و گذشتنش از این دیار که سخت برای رسیدن به قله‌ هنرش شصت سال کوشیده است. او بدون آنکه حتی خود را طلبکار بداند، چمدانش را بسته و می‌رود، ولی آیا هنر ایرانی بدهکار او نیست و جایگاه آغداشلو در منظر متولیان فرهنگ ایران سرزمین دیده پس از شش دهه شد؟

به گزارش «تابناک»، «امشب بهترین لباس‌هایی را که داشتم پوشیدم و برای اینکه به چشم هنرمند و دوست ۴۵ ساله‌ام بیایم، پیراهن آبی بر تن کردم. در تمام این سال‌ها و در بد‌ترین و بهترین لحظه‌ها آیدین آغداشلو در کنارم بود و رنج‌های مرا دفن کرد و من غصه‌ها و حرف‌هایم را با او تقسیم کردم. او با صبوری گوش داد و گاهی آرامم کرد، زیرا او فروتن و شکیباست و از مردم این سرزمین طلبکار نیست. آیدین می‌داند که سهمش از این جهان چقدر است. به همین دلیل هم نمی‌گوید، ‌چرا مردم قدرش را نمی‌دانند‌ و من در تمام این ۶۸ سال زندگی‌ام نگران دو دست آیدین بودم و فکر می‌کردم که اگر این دو دست آسیب ببیند چه می‌شود؟»

این یادآوری‌های متفاوت را احمدرضا احمدی چندین سال پیش درباره رفیق سال‌های دیرینش، آیدین آغداشلو در مجلسی بر زبان آورد که کتابی از این نقاش، طراح و نویسنده برجسته ایران زمین رونمایی شده بود. احمدی به سادگی اشاره کرد، آیدین هیچ‌گاه طلبکار نبوده و غوغای رسانه‌ای به راه نینداخته که چرا به او نشانی در شانش ندادند و یا چرا جایزه‌ای به بزرگی و اعتبار جایگاه هنری‌اش دریافت نکرده است و این یکی از تفاوت‌های کوچک این هنرمند خوش‌چهره با بسیاری از هنرمندان هم‌عصرش است.

آیدین آغداشلو، فرزند محمد بیک آغداشلو (حاجی اوف)، در سال ۱۳۱۹ در رشت، به دنیا آمد. یازده ساله بود که پدرش را از دست داد و پس از آن به همراه مادرش به تهران آمد و در سال ۱۳۳۲ وارد دبیرستان جم در محله قلهک ‌و هم‌داستان عباس کیارستمی شد. سخت زندگی کرد و همین سختی او را در مسیری انداخت که در‌‌ همان دوران آثاری متفاوت خلق کند.

آیدین درباره این دوران در گفت و گویی که میان او و کیارستمی برای مرور خاطرات آن سال‌ها گذشته بود، یادآور شده بود: «جایی داشتم می‌گفتم که همیشه گرسنه بودم. آن موقع درختی بود به نام «تَه» در خرابه‌ای نزدیک مدرسه‌مان که می‌رفتیم و میوه‌های آن را می‌خوردیم! میوه‌هایش کمی بزرگ‌تر از یک دانه لپه بود و کل میوه فقط هسته بود و قشر دورش به نازکی کاغذ! از درخت بالا می‌رفتیم و این میوه‌ها را می‌خوردیم و کیف می‌کردیم!»

هنگامی که آغداشلو چهارده ساله بود، اولین اثر نقاشی‌اش به‌ فروش رسید. دو سال بعد، او طراحی گرافیک را در مؤسسه تبلیغاتی آشنا آغاز کرد و چندی بعد در بخش تبلیغاتی روزنامه اطلاعات مشغول به کار شد. آغداشلو در نوزده سالگی به دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران رفت و در سال ۱۳۴۶، از ادامه تحصیل منصرف شد. اولین مقاله‌اش را در زمینه نقد هنری در مجله اندیشه و هنر انتشار ‌و از آن پس نگارش نقد هنری و ادبی را ادامه داد.

آغداشلو چه سرنوشتی خواهد یافت؟

این هنرمند تأثیرگذار از سال ۱۳۵۲ تا ۱۳۵۷ در هنرستان هنرهای زیبای پسران و دانشکده هنرهای تزئینی به تدریس مشغول بود و در ‌همین سال‌ها در انجمن ایران و آمریکا در تهران یک نمایشگاه انفرادی نقاشی برگزار کرد. آغداشلو مجموعه‌ای از کتاب‌ها و نسخه‌های خطی را که جمع‌آوری کرده بود، در موزه نگارستان به نمایش گذاشت و چندی بعد برنامه‌ای با عنوان شیوه‌های دیدن برای تلویزیون ملی ایران ساخت.

او به نگارش، طراحی و اجرای فیلم‌نامه‌ای به نام رنگین کمان پرداخت که شامل نقاشی‌های متحرک بود و نویسندگی و اجرای دو فیلم مستند درباره خوشنویسی و کاشی‌کاری در معماری کهن ایرانی را بر عهده گرفت. آغداشلو در تأسیس موزه رضا عباسی در سال ۱۳۵۶ نقش مؤثرى داشت و به سرپرستى آن منصوب شد. مشارکت در تأسیس و برنامه‌ریزی موزه هنرهای معاصر تهران، موزه کرمان و موزه خرم‌آباد از دیگر فعالیت‌های او در این زمینه است.

او یک سال پس از انقلاب اسلامی کار گرافیک را از سر گرفت و از سال ۱۳۵۹ در دانشکده هنر دانشگاه الزهرا، دانشگاه آزاد و دانشگاه کرمان تدریس کرد و در ضمن به ایراد بیش از ۲۰۰ سخنرانی در ایران و خارج از کشور پرداخت. آغداشلو از سال ۱۳۵۹ نقاشی را در سطح وسیعی آغاز ‌و از آن پس در بیش از سی نمایشگاه گروهی شرکت کرد. سال ۱۳۶۰ کلاس‌های نقاشی کارگاه آزاد «هنرکده آزاد» توسط آیدین آغداشلو تأسیس شد.

آغداشلو در زمینه نوشتن و ساخت فیلم مستند درباره هنر ایران نیز فعالیتش را ادامه داد و مجموعه سیزده قسمتی با عنوان به سوی سیمرغ را درباره تاریخ نقاشی ایران تا قرن چهاردهم هجری برای صدا و سیما ساخت. او تا سال ۱۳۸۵ چندین کتاب منتشر کرد که از آن جمله می‌توان به تک چهره‌ها، این دو حرف، آقا لطفعلی صورتگر شیرازی و سال‌های آتش و برف اشاره کرد. او پس از این راه پرفراز و نشیب در قله می‌نشیند.

آغداشلو یکی از معدود برجستگان هنرهای تجسمی ایران است که مردم به چهره می‌شناسندش و به همین سان او را می‌ستایند و شاید همین قدرشناسی مردم است که سال‌ها آیدین را در این دیار نگه داشته است؛ اما حال این پیرمرد موسپید با این کوله بار تجربه، قصد ترک وطن را به دیاری دیگر دارد و ‌دیگر فرصتی پیش نخواهد آمد تا چهره جذاب این هنرمند شاخص را در تهران دید. او‌ پیش از رفتن، قلم ‌بر زمین خواهد گذاشت و دیگر اثری تا اطلاع ثانوی خلق نخواهد کرد.

اینکه او قصد ندارد اثری خلق کند، تلخ‌ترین واقعه‌ای است که در این سال‌ها در هنرهای تجسمی رخ داده؛ اما رفتن آیدین از ایران از آن هم تلخ‌تر است و یک نهیب به همه مسئولان فرهنگی این مملکت از صدر تا ذیل است. برای آغداشلو پس شصت سال نقاشی، حتی یک نوبت نمایش آثارش در حوزه هنرهای معاصر نیز فراهم نشد، چه رسد به قدردانی منزلت‌ و جایگاه هنری‌اش که در سراسر جهان خریدار دارد؛ این اتفاقی است که هنرمندان جوانی را مأیوس خواهد کرد و با خود خواهند گفت: «اگر آیدین آغداشلو چنین سرنوشتی می‌یابد، ما چه سرنوشتی خواهیم یافت؟»!

باید همچون احمدرضا احمدی نگران دست‌های آغداشلو بود که پس از نمایش کارنامه اعمالش، به سنجاب‌ها و گنجشک‌های بوم و بر دیگری دانه داد. او رفتنش از این دیار و توقف قلمش بر بوم نقاشی ـ‌ هر دو تا زمان نامشخص ـ را نه اتفاقی شگرف که به برخاستن گنجشک از قله تعبیر می‌کند؛ اما بعید نیست ‌حتی لرزش برخاستن یک گنجشک، بهمنی را روی سر ساکنان دامنه کوهستان روان کند و یا حداقل نوای خوش‌الحانش در این کوهستان نپیچد و ساکنان این گوشه از دنیا را غمگین‌تر سازد.

«زمین زیر پای برف لرزید
پیش از آن آهی کشید
گنجشکی که از قله پرید
»

تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
خرید چیلر
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۸
در انتظار بررسی: ۱۸۳
انتشار یافته: ۵۴
افسوس وصد افسوس به حال او و حال خودم.
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۲:۴۰ - ۱۳۹۳/۰۹/۱۰
من و بروس لی رو کجا میبرین؟ آره؟
درود بر او....
تا بوده همین بوده این جا ایران است و دیار بیوفائیها (زندگان مرده پرست ) ناسپاسان تاریخ کهن و...!!! افسوس و صددریغ
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۲:۲۸ - ۱۳۹۳/۰۹/۱۰
مرده پرست را خیلی خوب اومدی...
ابوذر
| Iran, Islamic Republic of |
۱۳:۲۳ - ۱۳۹۳/۰۹/۱۰
خوب با كلمات بازي مي كني.
نه اينطوري ها هم نيست
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۳:۴۸ - ۱۳۹۳/۰۹/۱۰
من نمی دونم چرا ملت سریع قیافه فیلسوف مابانه به خودشون میگیرن! آقا جان این بنده خدا افسردگی داره، خودش هم توی سخنرانی اخیرش این رو گفته. خانواده اش هم در کانادا زندگی می کنن. سر پیری، بدون خانواده و با بیماری افسردگی چکار کنه آخه؟ چه ربطی به بی وفایی داره؟ چرا بدون تحقیق حرف می زنین؟
ایرانی
| Iran, Islamic Republic of |
۱۴:۰۸ - ۱۳۹۳/۰۹/۱۰
ایرانیان مرده پرست نیستند بلکه برای انسان مقام جاودانگی و نامیرایی قائلند برای همین به گذشتگان به عنوان موجودات از بین رقته نگاه نمی کنند و ...
تو وجودم آتیشه... چه کنم که عاشق هنرم اما اینجا ... و
آه ای خدا...
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۳:۴۴ - ۱۳۹۳/۰۹/۱۰
میگن یه روز پلیس آرنولد رو دستگیر می کنه. یه بنده خدای ضعیف و مردنی صحنه رو می بینه میره خودش رو می چسبونه بغل آرنولد شروع میکنه به داد زدن: ما دو تا رو کجا می برین؟ ولمون کنین، چکارمون دارین...!!
هنر نزد ایرانیان بود و بس...ولی دیگه نیست!
اشكم در آمد . درود بر همه ي هنرمندان سترگ اين سرزمين .
چرا اینقدر دیر به فکر آیدین آغداشلو افتادید. شما که سالهای سال است او را میشناسید؟ اما من مطمئنم که رفتنش از این جامعه قدر نشناس برای او برکاتی دارد!
هنرمندان زیادی هستند که احساسی همچون استاد آغداشلو دارند... خداحافظ هنر...
از احترام فراوانی است که دولت و مردم به هنرمندان و اهل قلم می گذارند!!!
درود و صد درو بر هنر مندان و هنر مردان ایران هر کجا که هستند و هر کجا که باشند که همانجا بوم و بر آنان است .
این حرف یکی از بزرگان این سرزمین(احتمالا جلال آل احمد) است که می گوید:
من شهر های این سرزمین را زیاد گشتم ، و دوچیز در آن ندیدم، زنده ی خوب ومرده ی بد!!
هنر نزد ایرانیان است و بس!
متاسفانه هنرهای زیادی در ایران وجود داشته و دارد که قدر و منزلتی برای آنها قائل نیستند و به فراموشی سپرده شده اند ؛ البته برای یک رشته خاص دائماً جشن و تقدیر و جشنواره برگزار میکنند!!
جالبه وقتي فرزندي از تبار ايران كه از لحظه تولد خارج از ايران بوده و وقتي به دنيا اومده رنگ و خاك ايران رو لمس نكرده اگه كوچكترين حركتي بكنه كه نشون از هوش و ذكاوتش باشه از بزرگ و كوچيك ايراني ميرن و سنگ اونو به سينه ميزنن كه آيييييييييييييي بيا و ببين كه فرزند ايران و يك ايراني مثلا مدال يا نشان يا موفقيتي رو كسب كرده بعد وقتي نوبت به بزرگاني همچون آغداشلوها و خيلي ديگر از بزرگان اين سرزمين ميشه كه با رنج ،سختي و مشقت بسيار، با گوشت پوست استخوان خود ، دين خودشون رو به اين سرزمين اين خاك و اين مرز و بوم ادا كردن بايد اينجوري مورد بي مهري قرار بگيرن.برو، برو به اميد رسيدن به آرزويي كه داري. شايد خنده دار باشد كه براي دست يافتن به آرزوهايت از سرزمين آرزوهايت بايد سفر كني.
...با اطمینان می گویم با شناختی که از ایشان دارم اگر یک ذره دیگر امید داشت نمی رفت. خوش به حالت کاش من هم می توانستم بروم. حداقل تو به خاطر هنرت می توانی برویم...
غمگين تر سازد رو خوب اومدي
حالا کدوم کشور میخواد بره؟
متاسفم،
هفته پیش رفتم به اولین نمایشگاهشون(بعد از 40 سال) ، با دیدن آثارشون از نزدیک ،متوجه شدم که چرا آغداشلو در هنر ایران چنین منزلت بالایی داره، نقاشی ها بسیار خاص و تحسین برانگیز بودند. کسانی که آثار استاد رو از نزدیک دیدن میدونن چی میگم
من يكي از شاكردهاي ايشان هستم كه درنوجواني از ايشان نقاشي وطراحي أمور ختم ، ايشان نه تنها يك هنرمند بيمانند، بملكه يك فرد بسيار با دانش وفرهيخته اي هستند، علم ومعلومات ايشان در زمينه هاي مختلف مثال زدني است... بايد ايشان را از نزديك بشناسيد تا بدانيد ايشان دائرة المعارف سيار هستند، حيف وصد حيف كه تاكنون هيج وقت از ايشان بدرستي ياد نشد وأين افتخار فرهنك وتمدن اين كشور اينجنين مظلومانه اين ديار را ترك ميكنند!!! مكر باز هم ميتوانند همجين كنجينه هايي را بيدا كرد؟!
حالا برای چی می رود! مگر درفتن از ایران چه مشکلی از او را حل می کند؟ اگر واقعا طلبکار نیست برای چی چمدانش را بسته است؟
یه کم می موندی بعد می رفتی دوست عزیز
با سلام
قدر زر را زرگرو قدر گوهر را گوهري داند و بس !؟
باید بروم،باید کوله باری از عشق...
خب خودتون چرا خودش و آثاراش رو معرفی نکردین
استاد بروید یک حال هوایی تازه کنید بگردید منتظرتان هستیم. به اندازه ناچیز خودم قدردانتان هستم.
این یکی هم روی اون 180 هزار نخبه ای که طبق آمار های داده شده از کشور خارج میشوند! وقتی کسی در وطن گلی بسرشان نمیزند آیا جز هجرت راه دیگری هم برایشان میماند؟
سعدیا حب وطن گر چه عزیز است ولی
نتوان مرد به ذلت که چو اینجا زادم!
از محتواي مصاحبه‌هاي سال‌هاي اخيرش مي‌توان حس کرد که انسان بزرگ‌منش و باعزتي است و در افکارش به استغناي والايي رسيده است. به هنر شرف داد و شرافتش را ارزان نفروخت. هر جا که مي‌خواهد باشد، انشاءالله کماکان باعزت بماند.
تا بوده چنين بوده! حافظ گويد:
فلك به مردم نادان دهد زمام مراد
تو اهل دانش و فضلي همين گناهت بس!
این برای وضعیت هنر.....
بنده هم در هنری دستی ندارم ولی در زمینه علمی به بالاترین درجه علمی رسیده ایم ولی وقتی این بی مهری ها را من و همنوعانم در زمینه علم نیز می بینیم با اینکه عاشق وطنیم ولی میبیبنیم که راهی جز رفتن باقی نمانده.
مسولان به خود بیایید. یرمایه نفت نیست. سرمایه نیروی انسانی است
اري افسوس براي اين هنرمد نام اشناي اين ديار
بوديم و كسي پاس نمي داشت كه هستيم
باشد كه نباشيم و بدانند كه بوديم
او هرجای دنیا که باشد یک نقاش ویک هنرمند ویک پزوهشگر ایرانی خواهد بود وخواهد ماند.
متاسفم از شنیدن این خبر. ما فقط صحبت از حمایت از هنر و هنرمند و شایسته سالاری می کنیم!!!
متاسفانه در کشور ما به هنر اهمیت داده نمی شه چه به صنعت چند ساله سینمای ایران اوردند اخه خانه سینما رو بستند سینماها کم بازدید شد ما در کشورمان عادت به ضعیف کشی داریم
حیف و صد حیف.
دلم گرفت.
یادگار های جوانی ما چه اسان از دست می روند.
چه سفر تلخی.
بیچاره سر زمین من.
از شمار دو چشم یک تن کم
وز شمار خرد هزار بیش
آیدین آغداشلو نوه خوشید بانو ناتوان شاعر و نقاش مشهور آذربایجانی است
این قسمت اززندگیش رانگفتیدکه بعدازانقلاب همسرش ازایران رفت وایدین نرفت وزندگیش پاشیدولی ماند ونتیجه هنرشرادید
هنر نمی خرد ایام و غیر از اینم نیست!!
همیشه سربلند و تندرست باشید.
مردم او را دوست دارند ، همانطور كه به همسر و دخترش احترام مي گذارند
ای کسی که می گویی « هنر» چیز بیهوده ایست ،

اصلا تو می فهمی « هنر » چیست ؟
سالهاست که نخبه ها دارن میرن تابناک جان. شیره این مملکت داره کشیده میشه تابناک جان. ...
خدا کند که در آن دیار جبران ناسپاسی های 60 ساله را با دستانت ترسیم کنی... بدرود.
برچسب منتخب
# اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # توماج صالحی # خیزش دانشجویان ضد صهیونیست # روز معلم
آخرین اخبار