بازدید 8172

واحدهای صنعتی یا بنگاه های بخت آزمایی!

این روزها تب جایزه دادن روی برنج، روغن، رب گوجه فرنگی، آب میوه و... بالا گرفته است. جایزه دهندگان به استثنای یکی دو تا، تولید کننده نیستند و کارشان فقط بسته بندی است. بعضی از آنها حتی بسته بندی کننده هم نیستند، فقط یک نام را به ثبت رسانده و برای تهیه جنس از ظرفیت خالی دیگر کارخانه ها استفاده می کنند.
کد خبر: ۴۲۹۲۴۸
تاریخ انتشار: ۰۴ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۰:۵۵ 26 August 2014
این روزها تب جایزه دادن روی برنج، روغن، رب گوجه فرنگی، آب میوه و... بالا گرفته است. جایزه دهندگان به استثنای یکی دو تا، تولید کننده نیستند و کارشان فقط بسته بندی است. بعضی از آنها حتی بسته بندی کننده هم نیستند، فقط یک نام را به ثبت رسانده و برای تهیه جنس از ظرفیت خالی دیگر کارخانه ها استفاده می کنند.

ˈمحمدمهدی پورمحمدیˈ در یادداشتی با عنوان «بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر» در شهروند نوشت:

١-آپارتمانشان شده مثل انبارهای بنکداری، پر از کیسه های ١٠کیلویی برنج ایرانی و هندی، با مارک های گوناگون، قوطی های آب میوه، رب گوجه فرنگی، انواع چای و... دیگر جایی برای زندگی، تماشای تلویزیون، غذا خوردن، مشق نوشتن و درس خواندن و بازی کردن بچه ها و خواب باقی نمانده. کارشان شده بود پهن کردن و جمع کردن. سفره را جمع می کردند و رختخواب پهن می کردند. میز و مبلشان شده کارتن های رب گوجه فرنگی. بچه ها تشک خوابشان را روی انبوه کیسه های برنج می اندازند. حاضرند این اجناس را به نصف قیمت بفروشند، اما هیچ کس نمی خرد. ده ها کارتن آب میوه فاسد شده را دور ریختند و ده ها کارتن دیگر در صف انتظار است تا چند روز دیگر راهی فاضلاب شود. اما دریغ از یک پاپاسی! خودشان عقیده دارند که از اول هم شانس برنده شدن نداشته اند، اما این طلسم بدشانسی را باید به طریقی بشکنند.



٢-در دوران جنگ تحمیلی و کمبود کالاهای موردنیاز بعضی از کاسب های فرصت طلب که البته تعدادشان کم بود و شامل همه کاسب های شریف نمی شد از نیاز مردم سوءاستفاده می کردند و کالاهایی که روی دستشان مانده بود را به همراه اجناس ضروری به مشتریان قالب می نمودند. مثلاً یک شیشه مربا را به همراه یک سنگ پا، و یک قالب کره را به ضمیمه یک کیسه حمام می فروختند. بنده یک بار مجبور شدم دو کیلو لپه را ملصق به یک جارو قزوینی بخرم که هنوز جاروی مربوطه موجود است و اگر مجبور نبودم تا حالا که بیست و هشت سال از آن خرید کذایی گذشته جارو قزوینی نمی خریدم. حکایت شترداری است که شتری گم کرد و نذر کرد که اگر پیدا شود شتر را به یک درهم بفروشد. از شانس بد یا خوب، تا نذر منعقد شد، سر و کله شتر هم پیدا شد. شتردار که مجبور به ادای نذر بود و از طرفی دلش راضی نمی شد شتر سرخ موی جلودار کاروانش را به یک درهم بفروشد، بزغاله ای به دم شتر بست و فریاد برآورد شتر یک درهم! اما هرکس برای خرید مراجعه می کرد می گفت شتر و بزغاله را روی هم می فروشد شتر یک درهم و بزغاله صد درهم! به این صورت هم نذرش ادا می شد و هم مداخل می کرد.



٣-این روزها تب جایزه دادن روی برنج، روغن، رب گوجه فرنگی، آب میوه و... بالا گرفته است. جایزه دهندگان به استثنای یکی دو تا، تولید کننده نیستند و کارشان فقط بسته بندی است. بعضی از آنها حتی بسته بندی کننده هم نیستند، فقط یک نام را به ثبت رسانده و برای تهیه جنس از ظرفیت خالی دیگر کارخانه ها استفاده می کنند. جوایزی را هم که به قید قرعه به معدودی از خریداران می دهند از جیب خود و از سود خود نمی پردازند، کافی است مبلغی روی قیمت واقعی جنس بکشند و از محل آن جوایز را تأمین کنند و مبلغ هنگفتی نیز که یامفت محسوب می شود و بابت آن نه تولید کرده اند و نه بسته بندی، برایشان باقی بماند. خریداری که از وضع رقت بار اقتصادی میراث دولت های نهم و دهم رنج می برد و خود و همسر و فرزندش هزار آرزوی سرکوب شده در دل دارند، به کیفیت جنس جایزه دار اهمیت نمی دهند و دیگر به چند صد و حتی چند هزار تومان گرانتر بودن کالا توجه نمی کنند. «زود می خرد و زیاد می خرد.» چرا؟ چون در صفحه جعبه جادو برنده خوش شانس خندانی را می بینند که سخاوتمندانه بخشی از جایزه را به امر خیر اختصاص می دهد، مادرش را به حج، همسرش را به زیارت امام رضا می فرستد و یا به ساخت مسجد اختصاص می دهد و با بقیه آن زخم های کهنه زندگی اش را التیام می بخشد. بینندگان تحت تأثیر تبلیغات تلویزیونی، با آن برنده خوشبخت همذات پنداری می کنند، اما از دیدن میلیون ها نفری که به امید برنده شدن صدها کیلو و صدها لیتر جنسی را که احتیاج نداشته خریده، در منزل تلنبار کرده و نه تنها مشکلی از مشکلاتشان گشوده نشده بلکه از حل مشکلات قابل حل خود بازمانده اند را نمی بینند. این معجزه جعبه جادو و رسانه ملی ما است!



٤-این به اصطلاح واحدهای تولیدی درحقیقت بنگاه های «لاتاری» و «بخت آزمایی» هستند که به دلیل ممنوعیت قمار در کشور به «بلیت بخت آزمایی» کالایی را الصاق و با این کار شتر را با بزغاله، مربا را با سنگ پا و لپه را با جارو قزوینی به مشتری قالب می کنند. با این کار هم شرع و قانون را دور می زنند، هم نذرشان ادا می شود و هم سود کلانی به جیب می زنند.



٥-اگر در معاملات ربوی حیله مجاز نیست و با قرض الحسنه دادن صد میلیون تومان به مدت دو سال و فروش یک شاخه نبات و یا یک قوطی کبریت، دو ساله به مبلغ نود و شش میلیون تومان، به اقساط ماهانه چهار میلیون تومان، معامله ربوی تطهیر نمی شود، به طریق اولی فروش بلیت بخت آزمایی به همراه اجناسی مانند آنچه این روزها معمول است نیز حلال نخواهد شد. خواهش صاحب این قلم این است که اگر خواستید راجع به این مسأله شرعی استفتا کنید، نپرسید: «آیا فروشنده می تواند بخشی از سود حلال خود را در قالب جایزه به قید قرعه به خریداران اهدا کند و از این طریق به تشویق خریداران به خرید اجناس خود اقدام نماید؟» پاسخ احتمالی این خواهد بود: «در فرض مورد سوال بلا اشکال است.» بپرسید: الف- «آیا یک موسسه لاتاری و بخت آزمایی می تواند به بلیت هایی که می فروشد جنسی را ضمیمه و بلیت را با برنج، روغن، آب میوه، رب گوجه فرنگی و قسعلیهذا بفروشد؟ ب- «آیا فروشنده می تواند مبلغی روی اجناس خود کشیده و از طریق قرعه کشی قلیلی از آن را به مشتریان جایزه داده و بقیه را نوش جان فرماید؟» آن وقت ببینید پاسخ چه خواهد بود!



٦-لاتاری های پیامکی نیز دام فریب دیگری است که متاسفانه بوی پول آن، برخی موسسات رسمی را نیز وسوسه کرده و به دام پول پرستی و کسب سود بادآورده کشیده است. شما خواننده عزیز این روزها چند پیامک با مضامین هر پیامک از پنجاه تومان به بالا دیده اید که شما را تشویق کرده اند در قرعه کشی شرکت کنید تا برنده لپ تاپ، سفر مشهد، کیش، لوازم آرایش، دیگ و قابلمه و هزار و یک جور جایزه بی ربط و با ربط دیگر شوید؟ آیا مسئولان امر تا کنون به این مسأله پرداخته اند که چند صد و یا چندین هزار شخص و موسسه که هویت هایشان برای هیچ کاربری شناخته شده نیست چه حجم بالایی پول از این راه پارو می کنند و به جیب می زنند؟ تأسف آور است که همراه اول اخیراً همراهی خود را با یک سازمان گردشگری اعلام داشته و با هر پیام به مبلغ هفتاد و پنج تومان با مسابقه پیامکی که همان اسم مستعار لاتاری است، شما را به بردن ١٧١٧ جایزه که به جز ٧٥ عدد آن بقیه نامعلوم است، دعوت می کند.



٧-مسئولان باید تکلیف خود را با این پدیده که به نظر صاحب این قلم، شبهه جدی شرعی دارد و هیچ قانونی بر آن حاکم نیست و یکی از مصادیق بارز کلاهبرداری است یکسره کنند. شترسواری دولا دولا نمی شود، اگر لاتاری و بخت آزمایی حلال و مجاز است، برای آن مجوز رسمی صادر شود. در این صورت دم آن از مایحتاج مردم جدا می شود و هر که اهلش بود فقط پول لاتاری و بخت آزمایی را می پردازد و مجبور نیست به همراه آن کلی روغن پالم، برنج هندی و... بخرد. از طرف دیگر، سازمانی که عهده دار بخت آزمایی و لاتاری است شناسنامه دار و تحت نظارت نهادها و ارگان های مربوطه فعالیت می کند و مردم خواهند دانست که با کدام موسسه طرف هستند و هر روز مورد تهاجم تبلیغاتی صدها پیامک ناشناس و بی هویت قرعه کشی قرار نمی گیرند. اگر هم این کار شرعی نیست جلوی آن را بگیرند، برای آن مجازات تعیین کنند و متخلفین را تحت پیگرد قانونی قرار دهند. آمرین به معروف و ناهیان از منکر نیز براساس آیه شریفه: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَیْسِرُ وَالأَنصَابُ وَالأَزْلاَمُ رِجْسٌ مِّنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ »٢ در مورد این عمل شیطانی که از موارد بین مناهی است، به وظیفه شرعی خود عمل نمایند.


سلام پرواز
خیرات نان
بلیط اتوبوس
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۱۱
انتشار یافته: ۱۰
اشتباه میکنی برادر اشکال شرعی ندارد
این شرکت ها بهتر است جنس شان را به قیمت اصلی وعادلانه عرضه کنند در حالی که با یک هماهنگی مخصوص با رسانه ملی وسکوت مرموز سازمانهای بازرسی این شرکتها کل جنس ها را گرانتر از قیمت واقعی فروخته ودر صدی را به جایزه اختصاص می دهند وبقیه را خدا بدهد برکت
نمردیم و دیدیم یکی حرف دل ما رو زد.
بردن جایزه و برنده شدن یک نیاز عاطفی است که باید پاسخ داده شود. به نطر من بلیت بخت ازمایی بصورت اروپایی ان که چند عدد را برای جایزه علامت گذاری میکنیم باید به ایران بیاید و 30 درصد مبلغ جمع شده بصورت پرداخت جایزه نفیس هر هفته به مردم برگردد و مابقی برای انجمنهای خیریه و بیماران سخت و کمک به تحصیل خوانواده های بی سرپرست و مدارس کم درامد و ورزش و فعالیتهای فرهنگی وووو هزینه شود و تا از برنج با شمش ظلا و ابمیوه با لکسوس اس یو وی و 60 ماه ماهی 20 میلیون با بانک فلان و رب با طعم شمش طلا هم ممنوع شود و هم نیاز مردم براوره شود. البته این جوایز و مخارج باید ذیل یک کمیته فنی و بسیار پاک دست و بدور از هرگونه فساد مالی و اخلاقی ووو باشد که پیدا کردن همچین افرادی در ایران اگر کار غیر ممکنی نباشد کار بسیار سختی خواهد بود.
احسنت.
خدا رو شکر یکی صداش در اومد ...
خدا به این مردم رحم کند خودشان که به هم رحم نمی کنند //
بسیار بسیار بجا و درست تشریح کردند
تابی جون اگه یه خبر خیلی خوب توی عمرت زده باشی یکیش اینه هزار تالایک خواهشمندم نظر دیگر بینندهها را در مورد این خبر ثبت کن به امید دیدن این خبر در سطر اول پر بحث ترین عناوین
باور نمیکنم که کسی به این تبلیغات توخالی توجه کرده باشد و برود انبوهی از محصول را به قصد برنده شدن بخرد.
یعنی واقعا ما چنین افراد ساده لوحی هم در جامعه مان داریم؟؟

از قدیم گفته اند مشک آن است که خود ببوید نه آن که عطار بگوید
جنس اگر کیفیت داشته باشد نیاز به قمار جایزه نیست
از همه اینها که بگذریم کاش صدا و سیما ما برای پذیرش تبلیغات فقط و فقط منافع مالی خودش را در نظر نمی گرفت , هنوز ماجرای تبلیغات دروغین میلیارد ها تومانی " کرم حلزون " از اذهان مردم ایران فراموش نشده است
برچسب منتخب
# ماه رمضان # عید نوروز # جهش تولید با مشارکت مردم # دعای روز هجدهم رمضان # شب قدر