بازدید 20091
حمیدرضا عزیزی، پژوهشگر مهمان بنیاد علم و سیاست آلمان در گفت‌وگو با تابناک/ بخش نخست

غرب و روسیه تا چه زمانی به دولت‌های خاورمیانه امتیاز می‌دهند؟ / تا وضعیت اوکراین به ثبات نرسد، پتانسیل تنش در خاورمیانه بالاست

بحران اوکراین روند‌هایی را آشکار کرد و به سطح آورد که در عمق، سال‌ها به شکل تغییر اولویت‌های سیاست خارجی کشور‌های منطقه خاورمیانه و تلاش آن‌ها برای منطبق کردن خود با روند گذار در نظام بین‌الملل در جریان بود. به جای اینکه بپرسیم تاثیر این بحران بر سیاست‌خارجی کشور‌های منطقه چیست، باید بپرسیم که این بحران چه چیزی را در منطقه خاورمیانه آشکار کرد؟
کد خبر: ۱۱۰۹۶۵۱
تاریخ انتشار: ۲۴ اسفند ۱۴۰۰ - ۰۷:۱۰ 15 March 2022

غرب و روسیه تا چه زمانی به دولت های خاورمیانه امتیاز می دهند؟/ تا وضعیت اوکراین به ثبات نرسد پتانسیل تنش در خاورمیانه بالاست

بین الملل تابناک: حمله روسیه به اوکراین را باید تحول مهمی در نظام بین الملل دانست که بی شک تاثیرات عمده ای بر مناطق مختلف جهان و سیاست خارجی اکثر کشورها به دنبال خواهد داشت. در واقع، طبق ارزیابی ناظران و تحلیلگران سیاست بین الملل، این بحران به مناطق و حوزه های تصمیم‌گیری سیاست خارجی کشورها سر ریز خواهد شد.

در این میان، با توجه به اینکه خاورمیانه همواره یکی از کانون های بحران های جهانی و متاثر از رقابت قدرت های بزرگ بوده، این پرسش مطرح می شود که جنگ اوکراین چه تاثیری بر ثبات و نظم امنیتی خاورمیانه خواهد گذاشت؟ در واقع این بحران چه پیامدهای مثبت یا منفی بر منطقه خواهد داشت؟ ممکن است با وقوع این بحران، منازعات یا بحران های جدیدی در منطقه به وجود آیند یا بالعکس خاورمیانه از کانون منازعات و توجهات جهانی خارج شود؟

این ها پرسش هایی است که تابناک در گفت‌وگو با دکتر «حمیدرضا عزیزی»پژوهشگر مهمان در بنیاد علم و سیاست آلمان بدان ها پرداخته است.

غرب و روسیه تا چه زمانی به دولت های خاورمیانه امتیاز می دهند؟/ تا وضعیت اوکراین به ثبات نرسد پتانسیل تنش در خاورمیانه بالاست

متن گفت‌وگو با حمید رضا عزیزی در پاسخ به پرسش های فوق را در زیر می خوانید.

بعد از خود روسیه، اوکراین و اروپا، سریع‌ترین جایی که تاثیرات این بحران بروز و ظهور پیدا کرد، در منطقه خاورمیانه بود؛ به دلیل اینکه این بحران، آن باور سنتی درباره ماهیت جهت‌گیری سیاست خارجی کشورهای منطقه را طی همین دو سه هفته دگرگون کرده؛ یعنی کشورهای عربی و همین طور اسرائیل به طور سنتی به عنوان متحدین غرب شناخته می‌شدند و انتظار این بود که در این بحران، جانب غرب را بگیرند و روسیه را محکوم‌ کنند.

 این باور در کشورهای منطقه وجود دارد که هنوز نظام بین‌الملل به یک ثبات ساختاری جدیدی نرسیده که آن‌ها بخواهند خودشان را از محور آمریکا به صورت کامل خارج کنند اما سعی می‌کنند که از این بحران به عنوان دستاویزی استفاده کنند که از هردو طرف امتیاز بگیرند

 اما این بحران روندهایی را آشکار کرد و به سطح آورد که در عمق، سال‌ها به شکل تغییر اولویت‌های سیاست خارجی کشورهای منطقه خاورمیانه و تلاش آن‌ها برای منطبق کردن خود با روند گذار در نظام بین‌الملل در جریان بود. وقتی امارات حاضر نمی‌شود در رأی‌گیری شورای امنیت به قطعنامه محکومیت روسیه رأی مثبت دهد یا اسرائیل حاضر نمی‌شود به عنوان مشارکت‌کننده در ارائه آن قطعنامه به شورای امنیت شرکت داشته باشد، نشان‌دهنده این است که این کشورها اتحاد خودشان با آمریکا و مجموعه غرب را به عنوان یک اتحاد تضمین شده در نظر نگرفتند؛ یعنی نه معتقدند که آمریکا ضمانتی در اختیار آن‌ها گذاشته که آن‌ها را متعهد کند و نه خودشان شرایط را طوری می‌بینند که بخواهند این ضمانت را بدهند.

دلیل این امر بخصوص درمورد کشورهای عربی این است که از دوره ترامپ و حتی قبل از آن در دوره دوم اوباما، مشاهده کردند به تدریج آمریکا نه تنها تعهد خود نسبت به آن‌ها را کم می‌کند، بلکه در یکسری موارد روی آن‌ها فشار هم وارد می‌کند و از طرف دیگر همه این کشورها می‌بینند که روسیه از سال ۲۰۱۵ در بحران سوریه وارد شده؛ بحرانی که هم برای اعراب و هم برای اسرائیل مهم است. بنابراین به این نتیجه رسیدند که مساله منطقه خاورمیانه بدون حضور روسیه و بدون در نظر گرفتن ملاحظاتش حل شدنینیست؛ لذا به این سمت کشیده می‌شوند که به زعم خودشان، نوعی سیاست توازن‌بخشی یا مانور بین روسیه و غرب را در پیش گیرند.

سوال دقیق تر این است؛ به جای اینکه بپرسیم تاثیر این بحران بر سیاست‌خارجی کشورهای منطقه چیست، باید بپرسیم این بحران چه چیزی را در منطقه خاورمیانه آشکار کرد؟ یعنی آن روندی که ما شاهدیم، نتیجه بحران نیست، بلکه بحران بهانه‌ای شد که این سیاست ظهور پیدا کند و این روندها که شکل گرفته در آینده هم تحکیم خواهد شد.

 این باور در کشورهای منطقه وجود دارد که هنوز نظام بین‌الملل به یک ثبات ساختاری جدیدی نرسیده که آن‌ها بخواهند خودشان را از محور آمریکا کامل خارج کنند؛ اما سعی می‌کنند از این بحران به عنوان دستاویزی استفاده کنند که از هر دو طرف امتیاز بگیرند؛ مثلا در مورد کشورهای عربی می‌بینیم که مقامات عربستانی و اماراتی جواب تلفن بایدن را ندادند و در ازای آن چه می‌خواهند؟ در ازای آن حمایت بیشتر آمریکا را در یمن می‌خواهند یا نخست‌وزیر اسرائيل که به مسکو می‌رود، چیزی که از روسیه می‌خواهد این هست که آزادی عملش در سوریه علیه ایران محدود نشود و در بحث هسته‌ای هم روسیه اعمال فشار کند. می‌شود گفت کشورهای منطقه یک فضای بازیگری جدیدی را دیدند که از شکافی که در نظام بین‌الملل به وجود آمده، در راستای منافع خودشان استفاده کنند.

قدرت‌های خارجی، چه قدرت های غربی و چه غیر غربی، سعی می‌کردند اولویت‌های خود را به کشورهای منطقه دیکته کنند. الان این کشورهای منطقه هستند که یک فضایی را فراهم دیدند که بتوانند از این قدرت ها بیشتر بخواهند؛ چون روسیه از یک طرف و غرب از طرف دیگر در فضای فعلی خود را نیازمند یارگیری می‌دانند، حاضر هستند که حتی بیش از گذشته برای همراهی این کشور ها به آن‌ها امتیاز دهند

از یک سو، تا زمانی که نظم جدیدی شکل نگیرد، که این در بلندمدت هست و از سوی دیگر، در چشم‌انداز کوتاه‌مدت‌تر نتیجه جنگ اوکراین به صورت کامل مشخص نشود، امکان این نوع بازی وجود دارد؛ اما اگر این روندهای فعلی به یک شکلی تثبیت شود ـ چه به شکل نقش برتر روسیه یا چین در منطقه و قدرت‌های غیرغربی یا بازتثبیت نقش غرب در منطقه ـ آن‌وقت دیگر به سختی می‌شود تصور کرد که این نوع مانور قابلیت ادامه دادن دارد و کشورهای منطقه باید به سمت انتخاب بروند.

در پیوند با بحثی که مطرح شد، این فضای بی‌ثباتی که در نظام بین‌الملل پدید آمده و انعکاسی که بر منطقه خاورمیانه پیدا کرده است، از منظر اینکه متحدین سنتی غرب، فضای بازی جدیدی را برای خود می‌بینند و به دنبال مانور دادن هستند، ممکن است در یک چشم‌انداز کوتاه و میان‌مدت، تا زمانی که نظم جدید به شکل کلان شکل گیرد و بر منطقه خاورمیانه هم بازتاب پیدا کند یا در خود خاورمیانه، در سطح سیستم منطقه‌ای خاورمیانه یک نظم باثبات‌تری مستقر شود، میتواند تنش‌ها را در منطقه بیش‌تر کند. یعنی قدرت‌های خارجی، چه قدرت های غربی و چه غیر غربی، سعی می‌کردند اولویت‌های خود را به کشورهای منطقه دیکته کنند. الان این کشورهای منطقه هستند که یک فضایی را فراهم دیدند که بتوانند از این قدرت ها بیشتر بخواهند، چون روسیه از یک طرف و غرب از طرف دیگر در فضای فعلی خود را نیازمند یارگیری می‌دانند و حاضر هستند که حتی بیش از گذشته برای همراهی این کشورها به آن‌ها امتیاز دهند؛ برای نمونه نفتالی بنت به روسیه می‌رود و روز بعد از آن به مواضع نیروهای ایرانی در سوریه حمله می‌شود و دو یا سه روز بعد روسیه در روند احیای برجام سنگ‌اندازی می‌کند. قطعا این‌ها اتفاقی نیست.

در مقابل، دولت آمریکا به دنبال این است که منابع جایگزین نفت و گاز برای روسیه پیدا کند و متقابلاً کشورهای عربی خواستار مداخله بیشتر آمریکا هستند و این شاید منازعه یمن را تشدید کند و کشوری مثل ایران هم منافع خود را در خطر می‌بیند و در این فضا، ممکن است واکنش نشان دهد. در مجموع تا زمانی که وضعیت بحران اوکراین و به تبع آن فضای بین‌المللی به یک ثبات نرسد، پتانسیل تنش در منطقه بسیار بالاست.

تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
خرید چیلر
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۲
در انتظار بررسی: ۱
انتشار یافته: ۱۳
برای کاهش تنش در منطقه ایران و شکست اهداف روسیه و اسرائیل و عربستان باید با آمریکا با در نظر گرفتن حکمت و عزت و حفظ منافع ملی وارد مذاکره مستقیم شود واز مذاکره نترسد
تابناک این تبلیغ حال به هم زن کاشت مو رو عوض کن
سلام.با مشخص شدن طولانی بودن جنگ اوکراین وسرعت تاثیر فشارهای غرب بر اقتصاد روسیه ،شاید بهتر باشد ایران سیاست "تایید با سکوت" خودرا در مورد جنگ اوکراین به سیاست فعال برای خاتمه جنگ تغییر دهد.اگر شرایط با همین منوال ادامه یابد،آمریکا و اسراییل با ضعیفتر شدن روسیه،در سوریه ورق را برگدانده و رشته های ایران در سوریه را پنبه خواهند کرد و یک تهدید امنیتی بزرگ از غرب ایران را ایجاد خواهند نمود لذا پیشنهاد برگزاری گفتگوهای صلح در ایران ویا حتی اعزام نیروی حافظ صلح به خطوط درگیری پس از آتش بس،میتواند کمک به پایان جنگ باشد.هر چند ادامه جنگ ،منافع کوتاه مدت اقتصادی برای ایران دارد ولی هر ساعت ادامه جنگ اوکراین علاوه بر خسارات معنوی اش ،باعث افزایش هزینه های امنیتی ایران در خاورمیانه خواهد شد و بهتر است ایران،منافع بلند مدت اقتصادی را با تعامل با دنیا و امضای برجام تعقیب کند.
سلام بر همه دوستان و علاقمندان سیاست
تحولات امروز در دنیا نشان از یک گذار دارد ، یعنی یک نظم نوین جهانی ایجاد خواهد شد. در این گذار کشور های اقتدار گرایی که با اتکاء به قدرت سخت و نیروی قهریه، رمز بقای سیاسی خود را جستجو می کنند در دراز مدت ستاره اقبالشان رو به افول است. از این منظر روسیه گرچه پیروز میدان نبرد هم در اوکراین بشود (که البته بعید است)، در هر صورت بزرگترین قدرت خود که همانا حق وتو در شورای امنیت می باشد را از دست می دهد ، اصولا تغییر در شورای امنیت و خارج کردن روسیه از این جایگاه دور از دسترس نیست، بنابر این حمایت اعراب و اسراییل از روسیه اجتناب ناپذیر است چراکه به بقای سیاسی خود فکر می کنند ، در حالی که در نظم نوین جهانی دیگر هیچ سلاحی حتی اتمی کارساز نیست و قوی ترین سلاح دموکراسی است که جهان غرب مسلح به آن است و امروز جنگ بر سر دموراسی است . در آینده ای نه چندان دور نظمی نوین در انتظار جهان است. آینده ازعان دموکراسی خواهی و مردم سالاری است .
غرب و صهیونیسم تا زمانی که با فرستادن اردک هایی مثل خانم کربلایی کاترین پرز شکدام به منطقه اقدام می کنند خاورمیانه روی خوش به خود نخواهد دید
ساده لوحی برخی مسئولین را ببینید که روی روسیه بعنوان متحد حساب می کنند.
مردم اوکراین پیروز ند چون دنیا با آنهاست چین اعلام کرده با روسیه همکاری نمی کند تانکهای روسیه با سلاح دوشی به آتش کشیده می شوند سربازان و افسران کمونیست در گوشه گوشه خاک اوکراین در حال گریه وزاری هستند
چه تحلیل آبکی بود
تحلیل خوبی بود! حالا ایران قراره چکار کنه؟ باز هم بایسته که سودش رو کشورهای دیگه ببرند؟
درگیری های کنونی،‌ تقسیم مناطق نفتی و یا مناطق پراهمیت جغرافیایی نیست. این درگیری ها فقط برای بدست آوردن بازار فروش است.
جنگ در دو قرن اخیر لازم است تا اشتهای خریداران را برای خرید کالا تشدید کند. که تاکنون هدف خود را در تخریب زیرساخت ها و کارخانه ها و مراکزی که خرید بیشتری را ایجاد میکند، جهت داده شده است.
اکنون نوبت به تقسیم پروژه ها مابین تولید کنندگان رسیده است.
اکنون که آمریکا به یک بردل دار و قمارخانه جهانی شبیه گردیده است و بخاطر قوانین داخلی خود که اکثراً برای سراپا نگاه داشتن نظام ایمنی درونی خود میباشد از تولید کالاهای مایحتاج خود عاجز است(ارزش افزوده اندک) و تولید هم مانند سرمایه‌گذاری خود جهانی گردیده(گلوبلیزاتسیون) که سر نخ های هردو تاکنون در دست وال اسرتیت بوده است! اکنون ام. آمریکا به چین در درجه اول و روسیه در درجه دوم هشدار میدهد: «بی مروت ها من دیگر قادر نیستم تولید وسرمایه گذاری را تنظیم کنم! این هم گفته و کرده ترامپ بوده و هم اعمال کنونی بایدن میباشد.
تولید را چین در دست خود قبضه کرده است و تنها بازاری که اکنون آمریکا میخواهد بدست آورد بازار روسیه است. زیرا برای مدتی وی را از درهم ریزی درونی حفظ خواهد کرد. اروپاهم بصورت فینگیلی تاکنونی آمریکایی ها برایش دست و پاگیر گردیده است و بدنبال انتخاب راه سومی میباشد که تاکنون با چین بیشتر همراه است تا با آمریکا.
اروپا این روباه پیر که کلیه استعمارگری ها در تاریخ در آن ریشه دارد(روسیه دراین امر پیشرفتی نداشته و انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ ریشه آنرا برانداخت)،‌ سعی میکند که پای آمریکا را در اکثر کشورهای اروپایی قطع کند.
نشانه توانستن آن فقط میتواند در ابطال مالکیت بر دویچه بانک آلمان که گرداننده بانک مرکزی اروپا میباشد، رویت گردد.
غرب یا روسیه اصلا به کشورهای خاورمیانه امتیاز نمی دهند در حال دوشیدن شیر آنها هستند.
روسیه در گذشته ثابت نکرده که واقعاً دوست ما بوده اما باید واقع بین بود و نه احساسی و طرف دیگر ماجرا را نیز مشاهده کرد، آمریکا و اهداف بلندپروازانه آن برای تسلط بر کل جهان نادیده گرفته شده، روسیه حتی در خاورمیانه، آسیای میانه و اروپا در حال دفاع از خود بوده است و سعی در دورکردن دشمن از نزدیکی به مرزهایش میکند. در اوکراین همه میدانند که تجاوزگر اصلی غرب است. فعلاً قبل از چین تمرکز آمریکا بر روسیه است تا دشمن بزرگتر را نابود کند و در صورت موفقیت شک نباید کرد که راه برای سرکوب دیگران مانند چین و ایران و بسیاری دیگر بر آمریکا هموار خواهد شد مانعی در سوریه و دیگر جاها نمیبیند و در آخر نوبت خود اروپاست که اکنون آمریکا را به رسیدن به هدف خود کاملاً پشتیبانی میکند.
ساده دلات به روسيه و چين دل مي بندند
برچسب منتخب
# اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # حماس # توماج صالحی # خیزش دانشجویان ضد صهیونیست